
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۷۰
۱
چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکیست
پاکبین را همه جانب نظر پاک یکیست
۲
عالمی قرب غمت یافته اما نه چو من
کشته بسیار ولی بسته فتراک یکیست
۳
زخم شمشیر بلا بر سر هم میآید
خورده صد تیغ مرا بر جگر و چاک یکیست
۴
قرب و بعدم نشود موجب شادی و ملال
پیش سودازدگان قدر گل و خاک یکیست
۵
هرکجا هست ملالی همه مخصوص من است
هیچجا نیست ز غم خالی و غمناک یکیست
۶
غیر آیینه کسی روی تو را سیر ندید
کوکب سعد همانا که بر افلاک یکیست
۷
نکتهسنجان همه یک نوع شناسند سخن
در طبیعت همهجا نشات ادراک یکیست
۸
قدسی از حب وطن چند نشینی به قفس؟
خیز و پرواز سفر کن همهجا خاک یکیست
نظرات
سید محسن