
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۸۲
۱
نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ است
چه شد که غنچه صد برگ او به صد رنگ است
۲
ز کودکان نکند مرغ روح مجنون رم
هنوز در دل دیوانه حسرت سنگ است
۳
ازآن چو شعله به یکبار در گرفته دلم
که تا به گردن شمع از فسردگی ننگ است
۴
صدای تیشه فرهاد بزم شیرین را
به از ترانه داوود و نغمه چنگ است
۵
به آب دیده چنان رنگ داده خون دلم
که خون دل به کفت چون حنای بیرنگ است
۶
اگر غلط نکنم گوش سوی من دارد
که پیک نالهام امروز سیر آهنگ است
۷
چنان ز نسبت زلفت به شام تیره خوشم
که نور صبح بر آیینه دلم زنگ است
۸
به بلبلان چمن ناز اگر کند شاید
صبا که دامن برگ گلیش در چنگ است
۹
پی فریب تو قدسی به جلوه حاجت نیست
کرشمه نگهش را هزار نیرنگ است
تصاویر و صوت

نظرات