
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۸۶
۱
هر روز به من یار ز نو بر سر نازست
پیوسته مرا لذت آغاز نیاز است
۲
بگذار که در تیرگی بخت بمانم
آیینه چو روشن شود افشاگر رازست
۳
کوتاه امل باش که چون رشته سوزن
پیوسته گره میخورد آن سر که دراز است
۴
ای بت نه همین زینت بتخانه مایی
در کعبه هم ابروی تو محراب نمازست
۵
از پستی فطرت چه شوی بسته صورت؟
یک گام به معراج حقیقت ز مجازست
تصاویر و صوت

نظرات