
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۸۷
۱
باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست
تخمی که کسش برنخورد، اشک نیازست
۲
خواری و عزیزی به هم آمیخته در عشق
هرگام درین بادیه صد شیب و فرازست
۳
در عشق، بلا میسپرد دست به دستم
از بوته چو زر باز رهد در دم گازست
۴
نرمی و درشتی ز کسی چشم ندارم
گر صلحپذیرست، وگر عربدهسازست
۵
سر بر نزد از ناز ز گلگشت مرادم
زان روز که تخم املم اشک نیازست
۶
بی جاذبه عشق به منزل نتوان رفت
گر راه خرابات، وگر راه حجازست
۷
عشقت به دل گیر و مسلمان زده آتش
جولانی حسنت همه جا در تک و تازست
۸
مرغ دل محمود هنوز از اثر عشق
پروانه فانوس سر خاک ایازست
۹
آگاهی دل را نبرد غفلت ظاهر
در خواب نیم گرچه مرا دیده فرازست
۱۰
قدسی سخن من همهجا آفت من بود
چون شمع که از چربزبانی به گدازست
تصاویر و صوت

نظرات
سید محسن