
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۹
۱
ز نقش کینه چو پاک است لوح سینه ما
به دوستی که تو هم دل بشو ز کینه ما
۲
ز خیرهچشمی خود سوختم که یار امروز
هنوز در عراق است از نگاه دینه ما
۳
ز اشتیاق خدنگ تو بعد مردن هم
شود نشانه تیر استخوان سینه ما
۴
بلا بود دل آسوده درد عشق کجاست
که سنگ تازه کند عهد آبگینه ما
۵
امید خوشدلی از ما مجوی ای همدم
که عشق داده به طوفان غم سفینه ما
۶
توانگریم ز اسباب غم چنان قدسی
که روزگار بود مفلس از قرینه ما
نظرات
م.د