قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۲۳ - در تعریف پیرپنجال

۱

در باغ بهشت است این که الحال

برآورده به سنگش، پیرپنجال

۲

چو وقت آید که بگشایند این در

به کشمیر آمدن باشد میسر

۳

درین منزل دل کشمیر نگشود

به پنجاب آمدی گر راه می‌بود

۴

نشد زین روستا آزاد کشمیر

جوانی در میان کوه شد پیر

۵

بهشتی مانده در سنگین حصاری

گلی، اما به دست مشت خاری

۶

هما مسکن درین کشور ندارد

کسی فر غیر نیلوفر ندارد

۷

اگر می‌بودم اینجا در جوانی

دلم می‌داد داد کامرانی

۸

فلک روزی مرا افکند اینجا

که عینک می‌نهم بحر تماشا

۹

به سیر باغ روزی یافتم بار

که خار از گل ندانستم، گل از خار

۱۰

دلی را کز تعلق گشته آزاد

چه سود از جلوه سروست و شمشاد؟

۱۱

لبی کو پارسایی را ثنا گفت

لب یار و لب جامش دعا گفت

۱۲

رسد گر فیض کشمیرم به فریاد

روان شیخ صنعان را کنم شاد

۱۳

مگو اینجا ز ترسا آدمی نیست

که هندو را هم از ترسا کمی نیست

۱۴

چنان زد پارسایی در دلم چنگ

که رنگ از می گریزان شد، می از رنگ

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۸۰۸

نظرات