
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۳
۱
دل که ربود از برم، ساغر میپرست من
گفتمش از که خواهمش، گفت ز چشم مست من
۲
ساقی مجلس بلا، هیچ پیاله در جهان
پر نکند ز خون دل، کش ندهد به دست من
نظرات