
سراج قمری
شمارهٔ ۹
۱
ای به دو چشم نرگسین آفت روزگار من
طرهٔ بیقرار تو برده ز من قرار من
۲
گرچه خمار وصل تو گشت ملازم سرم
هم به شراب لعل تو، دفع شود خمار من
۳
ای یمنی ستاره بر آرزوی مه رخت
شرط بود که هر شبی دجله کنی کنار من؟
۴
هر سحری زخون دل، مردمک دو چشم من
اطلس سرخ درکشد بر رخ زرنگار من
۵
گر زبخار چشم من نم نشدی بر آسمان
هفت فلک بسوختی از دل پر شرار من
تصاویر و صوت

نظرات