
سراج قمری
شمارهٔ ۳
۱
بیا زچهره ی گلگون می، نقاب انداز
به جام چون مه نو، جرم آفتاب انداز
۲
گهی زعنبر خط، عود تر در آتش نه
گهی زپسته، نمک در دل کباب انداز
۳
اگر بخواهی تا صورت پری ببینی
یکی نظر سوی قارور، حباب انداز
۴
مرا به باده کن یک ره و، نکویی کن
که گفته اند:«نکویی کن و به آب انداز»
۵
زبند گیسو، در پای چنگ حلقه فکن
زنور می، به سوی دیوغم، شهاب انداز
۶
گرت بباید تا زلف خود کنی همه پیچ
ز وعده، درشکن زلف خویش، تاب انداز
نظرات