عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۱۵ - درد بی حدّ

۱

گفتا کیی توبا ماگفتم کمین غلامت

گفتا مگر تومستی گفتم بلی زجامت

۲

گفتا چه پیشه داری گفتم که عشقبازی

گفتا که حالتت چیست گفتم غم و ملامت

۳

گفتا که چیست حالت گفتم که حال شاکر

گفتا کجا فتادی گفتم میان دامت

۴

گفتا زمن چه خواهی گفتم که درد بی حدّ

گفتا که درد تا کی گفتم تا قیامت

۵

گفتا چه می پرستی گفتم جمال رویت

گفتا چه داری با من گفتم بسی ندامت

۶

گفتا چگونه بی من گفتم که نیم بِسمِل

گفتا چه چیز داری گفتم همه غرامت

۷

گفتا چرا گدازی گفتم زبیم هجرت

گفتا که با که سازی گفتم به یک سلامت

۸

گفتا که کیست محیی گفتم همان که دانی

گفتا نشان چه داری گفتم که صد علامت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
یارمحمدی
۱۳۹۸/۱۰/۰۲ - ۰۳:۲۹:۲۳
در بیت ششم، عبارت نسیم سمبل صحیح می باشد.
user_image
خوزَم
۱۳۹۹/۰۲/۳۰ - ۰۵:۳۲:۲۵
ایراد وارده یه بیت ششم صحیح نیست و نیم بسمل خود درست می باشد. شاعر تشبیه به مرغی در حال تلاش مذبوحانه دارد. چنانکه عطار هم چنین مضمونی را بکار برده است. ........اوفتاده در رهی بی پای و سرهمچو مرغی نیم بسمل زین سبب........
user_image
عمر اسلام دوست
۱۳۹۹/۰۴/۲۵ - ۲۳:۴۹:۱۷
در بیت ششم نیم بسمل درست است و هیچ ایرادی هم وارد نیست و شاعر اینجا تشبیه به مرغی کرده است
user_image
عمر اسلام دوست
۱۳۹۹/۰۴/۲۶ - ۰۰:۰۰:۲۷
در بیت ششم نیم بسمل درست است و هیچ ایرادی وارد نیست و شاعر این جا به مرغی که نیمه کشته است تشبیه کرده استمعنی بسمل را به فارسی کشتار گویند و نیم بسمل یعنی نیم کشته.مذبوحی که هنوز جان داشته باشد. مرغی که سر آن بریده باشند و هنوز در حال طپیدن باشد. که مقداری از گردن او بریده باشند و سر جدا نشده باشد.