عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۳۰ - تجلّی جمال

۱

گر نخواهد بود اندر صدر جنّت وصل یار

قعر دوزخ عاشقان خواهند کردن اختیار

۲

حور عین هر چند می‌دارد جمال با کمال

تو برابر با تجلّی جمال حق مدار

۳

عابدان نظّاره نتوان کرد یک حور بهشت

گر ندارد عاشقان مست را در انتظار

۴

جامِ مالامال در ده ای خدا خمرِ طهور

اندرونی لغو باشد نی صداع و نیِ خمار

۵

گر بیفتد در جهنم یک تجلّی جمال

بشکفد گل‌های رنگارنگ در وی صدهزار

۶

روی زرد عاشقان رنگین کند در روز حشر

تخت زرّین بهشت و خانه‌های زرنگار

۷

سایه طوبی و جنتّ حوض کوثر را کجاست

از حلاوت‌ها که باشد در وصال کردگار

۸

اندرآن خلوت که آنجا ره نیابد جبرئیل

می‌رود از فارس سلمان و بلال از زنگبار

۹

تن به نعمت‌های جنّت می‌شود پرورده لیک

جان بباید پرورش از دیدن پروردگار

۱۰

گر برانگیزی ز خاک گور بنمایی جمال

خلق مسکین را ز گریه دیده‌ها گردد غبار

۱۱

وعده دیدار گر در قعر دوزخ می‌کنی

می‌کشد در چشم‌، آتش را، خلائق سرمه‌وار

۱۲

محیی گر دیدار رحمت بایدت از عزّوجل

دامن مردان بگیر و صبر کن تا روز بار

تصاویر و صوت

نظرات