عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۳۴ - نورایمان

۱

دوست می‌گوید که ای عاشق اگر داری صبور

از فراق ما منال و صبر کن تا نفخ صور

۲

اندر آن مجلس که بیند خلق دیدار خدا

از جگرهای کباب عاشقان باشد بخور

۳

آن که از خواب خوشت بیدار می‌سازد منم

چون بگویی تو گناهانم بیامرز ای غفور

۴

گور گهوار است‌، تو طفلی و دایه لطف دوست

خوش بخوابایند و خوابت داد تا یوم‌النّشور

۵

نور ایمان در دل و دل بارگاه نور حق

خوش چراغی کاو دهد در پیش نورالنور نور

۶

ای گنه‌کار‌ان شما را بی‌شک آمرزد خدا

به بود از پوستین کیش چو سنجاب و سمور

۷

دارد از نور خدایی چهره تو آگهی

زردی روی تو باشد سرخی رخسار جور

۸

حور عین خال سیه زد بر رخ از رنگ بلال

از حبش بنگر چه خوش مشّاطه‌ای کرده ظهور

۹

در تجلّی این ندا آمد که خواهد دیدنم

هرکه بر من خاطر خود داشت شب را در حضور

۱۰

چون برون آیی ز دنیا پیشواز آیم ترا

گویم ای محیی چه خوش بر‌کوفتی این راه دور

تصاویر و صوت

نظرات