عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۳۷ - نومید مشو

۱

نومید مشو بنده از رحمت ما هرگز

زیرا که به غیر از ما کس نیست تورا هرگز

۲

خواهم که در این عالم تو پاک شوی از جرم

ورنه به تو نفرستم‌، ای بنده‌، بلا هرگز

۳

چون سوخته ای امروز از درد فراق ما

در سوختنت فردا‌، ندهیم رضا هرگز

۴

من با توام ای عاشق‌، تو نیز به ما می‌باش

هرگز چو نشاید دوست‌، از دوست جدا هرگز

۵

هرچند که رو از ما برتافتی و رفتی

رو از تو نمی‌تابد خود رحمت ما هرگز

۶

از درد فراق ما یک شب چو به روز آری

دیدار نپوشانم در روز لقا هرگز

۷

گر بر دل خود ما را روزی گذرانی تو

در دوزخ‌ِ پر‌آتش‌، ناریم ترا هرگز

۸

ای بنده گناه خود تو دیدی و تو دانی

بر روت نیارم هم در روز جزا هرگز

۹

ای جمع تهی‌دستان حقّا که نخواهم بست

من این درِ رحمت را بر روی شما هرگز

۱۰

از بیم جدا بودن از دولت جاویدان

محیی نبوَد یک‌دم بی‌یاد خدا هرگز

تصاویر و صوت

نظرات