عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۴۲ - ازدست عشق

۱

از خان و مان آواره‌ام از دست عشق از دست عشق

سرگشته و بیچاره‌ام از دست عشق از دست عشق

۲

ای کاشکی بودی عدم تا بازرستی از هدم

من سوزم از سر تا قدم از دست عشق از دست عشق

۳

پرورده کردم خان و مان سرگشته‌ام گرد جهان

گشتم ضعیف و ناتوان از دست عشق از دست عشق

۴

هر نیمه‌شب از گلخنی تا روز سازم مسکنی

چون گلخنی شد این دلم از دست عشق از دست عشق

۵

هر روز و شب دیوانه‌ای در گوشهٔ ویرانه‌ای

گویم به خود افسانه‌ای از دست عشق از دست عشق

۶

این سو و آن سو می‌خزم سودای خامی می‌پزم

انگشت به دندان می‌گزم از دست عشق از دست عشق

۷

ای خواجه ما را چون شما صد فکر بُد در کارها

شد راست کار و بار ما از دست عشق از دست عشق

۸

با کس نگیرم الفتی از خلق دارم وحشتی

جویم ز هر کس تهمتی از دست عشق از دست عشق

۹

محیی خدا را خوان و بس این غم مگو با هیچ کس

نعره مزن تو زین سپس از دست عشق از دست عشق

تصاویر و صوت

خورشید عرفان پیر گیلان (شامل آراء ـ افکار و زبدة الاشعار حضرت غوث الاعظم سید محی الدین عبدالقادر گیلانی) به کوشش سید علی اشرف صادقی - سید محی الدین عبدالقادر گیلانی - تصویر ۲۶

نظرات

user_image
آلان حکمتی‌راد
۱۳۹۷/۰۸/۲۶ - ۱۵:۳۷:۱۷
استاد عزیز شاهرخ در آلبوم از دست عشق با آهنگسازی استاد جلیل عندلیبی این شعر را به بهترین نحو اجرا کرده‌‌اند
user_image
فانکو آدینات
۱۴۰۲/۰۲/۲۶ - ۰۴:۲۷:۳۳
ای کاشکی بودی عدم تا باز رستی از هدم درست است.
user_image
فانکو آدینات
۱۴۰۲/۰۳/۱۵ - ۰۰:۵۷:۰۴
به جای: من سوزم، می سوزم درست است. به جای: چون گلخنی شد این دلم، مانند گلخن شد دلم درست است. می از واژه های پس از خود جدا نوشته می شود
user_image
محمدصادق حسینی نژاد
۱۴۰۳/۰۱/۰۷ - ۰۲:۲۷:۲۷
با سلام  دربیت دوم مصرع اول: ای کاشکی بودی عدم تا باز رستی از *عدم* صحیح تر است