
عبدالقادر گیلانی
شمارهٔ ۶۵ - مجال صحبت در خلوت
۱
مجالی کی بود با تو حدیث خویشتن گفتن؟
که پیش چون تو بدخویی نمیآرم سخن گفتن
۲
زمانی خلوتی خواهم که گویم حال خود با تو
که نتوان شرح حال خویشتن در انجمن گفتن
۳
قد و روی ترا چون هر کسی سرو سمن گوید
توان خار و خس کویت به از سرو و سمن گفتن
۴
به جان کندن نهانی یک سخن گویند از او با من
که از شیرین حکایت خوش بود با کوهکن گفتن
۵
نباید گفت با بیدرد هرگز وصف حسن تو
که بیحاصل بود بسیار از گل با زغن گفتن
۶
غم تو از دل محیی نخواهد شد به آسانی
که نتواند مقید بیجهت ترک وطن گفتن
نظرات