عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۷۱ - دل پرغم

۱

گر دل غم پرور ما غمگساری داشتی

با بلا خوش بودی و در غم قراری داشتی

۲

نام مجنون در جهان هرگز نبوده این چنین

گر چنان بودی که چون من یادگاری داشتی

۳

هر دو عالم را ز یک پرتو سراسر سوختی

آفتاب از آتش من گر شراری داشتی

۴

گل چرا غرق عرق گشتی ز خجلت پیش تو

گر نه آن بودی که از رشک تو خاری داشتی

۵

نسبتی میداشت با من شمع در سوز و گداز

گر دل بریان و چشم اشکباری داشتی

۶

یار محیی گر گشودی رخ میان مردمان

ترک یار خویش کردی هر که یاری داشتی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
س ش
۱۳۹۸/۰۲/۱۹ - ۱۴:۱۰:۱۸
بنظر می رسد در مصرع آخر از بیت اول این شکل درست باشد:با بلا خوش بودی و در غم قرار می داشتی
user_image
د. ق. مصلح بدخشانی
۱۳۹۹/۰۳/۳۰ - ۱۷:۳۳:۳۸
مصرع دوم بیت اول به این شکل درست است:با بلا خوش بودی و در غم قراری داشتی