
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۰۶
۱
تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد
۲
سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست
به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
۳
جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست
که ظاهرت دُژَم و باطنت نَژَند مباد
۴
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سروِ سهی قامتِ بلند مباد
۵
در آن بساط که حُسن تو جلوه آغازد
مجالِ طعنهٔ بدبین و بدپسند مباد
۶
هر آن که رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند
بر آتشِ تو به جز جانِ او سپند مباد
۷
شفا ز گفتهٔ شِکَّرفِشانِ حافظ جوی
که حاجتت به عِلاجِ گلاب و قند مباد
تصاویر و صوت










نظرات
ملیحه رجایی
مجید باهر
احمد میرخدائی
ادروک
حمید رضا
پیام
محدث
رضا
محسن سعیدزاده
مجتبی
محمدعلی مظفری
باران
معز
برگ بی برگی
شهرام
اسماعیل
دکتر صحافیان
رضا عباسی
نیشتر
در سکوت
Shayan Xr
محسن قنادی عرب
سیّد محس سعیدزاده
پاسخ به هریک این پرسشها تیپ خاصی ازمخاطبان ادعا شده را ازرده خطاب،خارج میکند.بنابراین هریک ازاحتمالات گفته شده خوددرگروی چند وچندین احتمال دیگر است.من هم به نوبه ی خودم احتمال بیشتر میدهم که غزل یادشده خطاب به یک زن برجسته وتاثیر گزار باشد، حال زن خود حافظ یا زن حاکم فارس یا معشوقه او،نمیتوان در این فرض به ضرس قاطع مشخص کرد. آنچه مشخص است بیان ماهیّت شناسانه مخاطب نام نبرده شده است.فرضیّه بسیار پر اهمیّت وقابل توجهّی اینک درعصر ما مطرح شده وآن عنایت خاص به سلامت روان زنان است. زن اگراز سلامت روان بهره مند باشد ومرد آنرا مخدوش نکند،دنیا گلستان میشود.اولین میوه خوش این سلامت را مردان میخورند؛همان مردانی که سلامت زنان رابرهم میزنند. من حافظ را ازروی دیوانش کسی شناخته ام که شعر شکرینش خیال پردازی وصنایع ادبی را به وفور وتمامیّت دارد وهمینها ظاهر بینان را دراینجا متوقف میکند وسد راه ایشان میشود تا قدم جلوتر نگذارند.حافظ هیچ مبالغه نمیکندوشعراو سراسر حکمت است.خود او میگوید: زحافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایف حکمی ونکات قرآنی حافظ نکته های اساسی کاربردی ومفید برای زندگی را،گردآورده ؛چه نکته هایی که ازقرآن انتخاب کرده وچه نکته هایی که ازقول فلاسفه وحکما روایت میکند.