
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۱۵
۱
درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد
نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بیشمار آرد
۲
چو مهمانِ خراباتی به عزت باش با رندان
که دردِ سر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد
۳
شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل و نهار آرد
۴
عَماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
۵
بهارِ عمر خواه ای دل، وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هِزار آرد
۶
خدا را چون دلِ ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعلِ نوشین را که زودش باقرار آرد
۷
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لبِ جویی و سروی در کنار آرد
تصاویر و صوت











نظرات
امین کیخا
امین کیخا
فاطمه
پاسخ: با تشکر از تذکر سرکار، وزن تصحیح شد.
دکتر ترابی
دکتر ترابی
چنگیز گهرویی
چنگیز گهرویی
چنگیز گهرویی
چنگیز گهرویی
سیدکاظم
استاد ناصر
سهیل قاسمی
سهیل قاسمی
اوات سیف
رضا
داریوش ابونصری
مصیب مهرآشیان مسکنی
Behzad Behzadi
کرمانشاهی
محسن ابطحی
صالح
برگ بی برگی
غلامعلی
دکتر صحافیان
در سکوت
راشد میرزاده