
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۱۶
۱
کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
۲
چو خامه در رهِ فرمانِ او، سرِ طاعت
نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
۳
کسی به وصلِ تو چون شمع یافت پروانه
که زیرِ تیغِ تو هر دم سری دگر دارد
۴
به پایبوس تو دستِ کسی رسید که او
چو آستانه بدین در، همیشه سر دارد
۵
ز زهدِ خشک ملولم، کجاست بادهٔ ناب؟
که بویِ باده مدامم دماغ تر دارد
۶
ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس که تو را
دمی ز وسوسهٔ عقل بیخبر دارد؟
۷
کسی که از رهِ تقوا قدم برون ننهاد
به عزمِ میکده اکنون رهِ سفر دارد
۸
دلِ شکستهٔ حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله، داغ هوایی، که بر جگر دارد
تصاویر و صوت





نظرات
ملیحه رجائی
ایرج فیروزی
نسرین ایرانی
کمال
محسن خانی
جاوید مدرس اول رافض
علی
سهیل قاسمی
نون و قلم
نون و قلم
محمدامین
نگار شرفی
رضا
امیرالملک
ابو سعید
دکتر صحافیان
در سکوت
برگ بی برگی