حافظ

حافظ

غزل شمارهٔ ۱۱۸

۱

آن کس که به دست، جام دارد

سلطانیِ جَم، مُدام دارد

۲

آبی که خِضِر، حیات از او یافت

در می‌کده جو، که جام دارد

۳

سررشتهٔ جان، به جام بگذار

کاین رشته از او نظام دارد

۴

ما و مِی و زاهدان و تقوا

تا یار، سرِ کدام دارد

۵

بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست

در دور، کسی که کام دارد

۶

نرگس همه شیوه‌های مستی

از چشمِ خوشت به وام دارد

۷

ذکرِ رخ و زلف تو دلم را

وردی‌ست که صبح و شام دارد

۸

بر سینهٔ ریشِ دردمندان

لعلت نمکی تمام دارد

۹

در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان

حُسنِ تو دو صد غلام دارد

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 210
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 76
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 97
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 181
دیوان حافظ به توضیح و تصحیح پرویز ناتل خانلری - ج ۱ (غزلیات) - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۲۴۸
خاطر مجموع (جامع دیوان جامع حافظ بر اساس بیست و یک متن معتبر چاپی) تدوین و توضیح شفیع شجاعی ادیب - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۲۹۷
دیوان خواجه حافظ شیرازی (با تصحیح و سه مقدمه و حواشی و تکمله و کشف الابیات) به کوشش سید ابوالقاسم انجوی شیرازی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۲۱۰
دیوان حافظ بر اساس سه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای ۸۱۳ و ۸۲۲ و ۸۲۵ هجری قمری به تصحیح اکبر بهروز و رشید عیوضی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۱۸۱
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی به کوشش سید علی محمد رفیعی - خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۲۵۴
دیوان مولانا شمس الدین محمد حافظ شیرازی به اهتمام دکتر یحیی قریب - حافظ شیرازی - تصویر ۱۳۷
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (براساس نسخه مورخ ۸۲۴ هجری) به کوشش سید محمدرضا جلالی نائینی و نذیر احمد - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۱۹۰
دیوان کهنه حافظ (از روی نسخه خطی نزدیک به زمان شاعر) به کوشش ایرج افشار - مولانا خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۸۳
مشقه عبدالرحیم بن محمد قاسم - آن کس که به دست جام داردسلطانی جم مدام داردما و می و شیخ شهر و تقواتا یار سر کدام دارد
فریدون فرح‌اندوز :
سهیل قاسمی :
محسن لیله‌کوهی :
فاطمه زندی :
پری ساتکنی عندلیب :
سارنگ صیرفیان :
مریم فقیهی کیا :
احسان حلاج :
افسر آریا :
شاپرک شیرازی :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۷/۱۰/۱۷ - ۰۵:۰۴:۲۲
این شعر با یکی از اشعار اوحدی هموزن و قافیه است و مصرع آغازین آن با یکی از مصرعهای آن شعر تشابه دارد:«آواز دهید تا ببینندصوفی که به دست جام دارد»
user_image
سهیل قاسمی
۱۳۹۵/۱۰/۰۷ - ۱۸:۳۷:۰۴
بر سینه ی ریش ِ دردمندانلعل ات نمکی تمام دارد.و جای دیگری گفته:لب و دندان ت را حقوق ِ نمکهست بر جان و سینه های کبابکباب ِ سینه (ی مرغ دیگر! وگرنه گوسفند که سینه ندارد!) همراه با نمک از غذاهای باب میل خواجه حافظ بوده ظاهراً!
user_image
رضا سامی
۱۳۹۶/۰۸/۳۰ - ۰۵:۳۴:۰۸
من نفهمیدم واژۀ جام در بیت دوم دقیقا به چه دلیل و معنایی اومده. لطفا آگاهم کنید.
user_image
حسین،۱
۱۳۹۶/۰۸/۳۰ - ۱۴:۲۷:۳۲
آقا رضا سامی گرامیآبی که خضر حیات از او یافتدر میکده جو که جام داردگویا میگوید : جام ِ میکده آب حیاتی دارد که خضر از آن زندگی جاوید یافتزنده باشی
user_image
رضا سامی
۱۳۹۶/۰۸/۳۰ - ۱۵:۳۸:۲۳
حسین عزیز معنای بیت که کاملا آشکاره. ولی نه از لحاظ دستوری و نه از لحاظ محتوایی اصلا نیازی به ذکرِ جام نیست. آبی که خضر حیات از او یافت ( را ) در میکده جو. خلاص. معنا کامل است و دستور درست. مگر اینکه ( جام دارد ) صرفا به جهت پر کردن وزن و قافیه و یا با منظور دیگری آورده شده باشد که من بی خبرم.
user_image
رضا
۱۳۹۷/۰۱/۱۹ - ۱۵:۵۷:۰۸
آن کس که به دست جام داردسلطانیِ جَم مُدام داردجام : ساغرشرابجَم : جمشید ، پادشاه باستانی که بارگاهی باشوکت وشکوه افسانه ای داشت.مُدام : همیشه،پیوسته معنی بیت: هرکس که به جام شراب دسترسی راحتی دارد مسلّماً اوسلطانِ وقتِ خویش است وسلطانیِ اوبه همان شکوه وعظمتِ جمشیدشاه افسانه ایست.ای که درکوی خرابات مقامی داریجم ِوقتِ خودی اَرباده به جامی داریآبی که خِضِرحیات ازاویافتدر میکده جو که جام داردخضر: بعضی گویند پیامبر بعضی دیگربنده ی صالحی که سرانجام درظلمات به جستحوی آب زندگانی (آب حیات) برآمد وسرانجام بدان دست یافت وعمرجاودانه پیداکرد. معنی بیت: آن آبی که خضر ازآن نوشید و عمرجاویدپیداکرد دورازدسترس نیست درظلمات جستجونکنید همین شرابیست که درمیکده ها درون جام ها ریخته می شود وباده نوشان می آشامند.حافظ آنقدر شراب را دوست داشته که ارزش آن را با ارزش آب حیات برابر شمرده است.سرم خوشست وبه بانگِ بلندمی گویمکه من نسیم حیات ازپیاله می جویمسررشته ی جان به جام بگذارکاین رشته از او نظام داردسر رشته: اختیارامورات جانمعنی بیت: زمام اختیارجان را به دست جام شراب بسپارکه رشته ی جان وزندگی،ازشراب سامان می یابد.زدورباده به جان راحتی رسان ساقیکه رنج خاطرم ازجور دورگردون استماومی وزاهدان وتقواتا یار سر کدام داردسرکدام دارد: تمایل به چه کسی دارد.معنی بیت : ما( رندان وخراباتیان) شراب را انتخاب کرده وسروکارمان با شراب افتاده است زاهدان به پرهیزگاری وتقوا دلخوش کرده اند تاسرآنجام ببینیم که یار(محبوب ازلی)رفتار وعملکرد کدام یک راخواهدپسندید رندان یازاهدان.ترسم که روزحشرعنان درعنان رودتسبیح شیخ وخرقه ی رندِ شرابخواربیرون ز لبِ توساقیا نیستدر دور کسی که کام دارد"ساقی" دراینجا خودمعشوق است.دردَور: در زمانهمعنی بیت: ای ساقی (معشوق) دراین زمانه هرکسی که کامیاب بوده باشد بدون تردید از عاشقان خوش اقبال ِتوست وازلَعلِ لبان نوشین توکامروا شده است. بدون شربتِ لعل لبانت هیچ کامی شیرین نمی شود.بدان هوس که به مستی ببوسم آن لبِ لعلچه خون که دردلم افتاد همچوجام ونشدنرگس همه شیوه‌های مستیاز چشم خوشت به وام داردگل"نرگس" درادبیّات عاشقانه کنایه ازچشم معشوق است. بی تردیدنرگس نیزهمانندِ چشمان معشوق باید مست بوده باشد امّا این مستی رانیز ازچشم اووام گرفته است.معنی بیت: گل نرگس که به مستی شهرت پیداکرده است تمام شیوه ها ی مستی را ازچشمان توآموخته ووام دارچشمان مست توست.نرگس طلبد شیوه ی چشم توزهی چشممسکین خبرش ازسر ودردیده حیا نیستذکر رُخ و زلفِ تو دلم راوردیست که صبح وشام داردمعنی بیت: بازیادآوری زیبائیهای سیما وجلوه ی دلکش گیسوان تو وتکرارمُدام آنها، صبح وشب وردِ زبانم هست وخاطرمراآسوده می دارد.دعای جان تو وردِ زبان مشتاقانهمیشه تاکه بوَد متّصل مَسا وصباحبرسینه ی ریش دردمندانلَعلَت نمکی تمام داردریش : زخمدردمندان: عاشقانلَعلت: لبان سرخ وآبدارتنمکی تمام دارد : ایهام دارد: 1-کنایه ازبوسه که مرهم زخم است 2- چون نمک برروی زخم،آزارنده ودردناک است.معنی بیت: لبهای سرخ ونمکین تو(بوسه های تو) مرهمی آرام بخش برجراحات دلِ عاشقان است آن راازدردمندان دریغ مدار.یا: لبهای آبدار ووسوسه انگیزتو،همچون نمکی برروی زخم عاشقانت هست چون بدان دسترسی ندارندآنهارامی آزاردوبی قرارترمی سازد.لب ودندانت را حقوق نمکهست برجان وسینه های کبابدرچاه ذَقَن چوحافظ ای جانحُسن تودو صد غلام داردچاه ذَقَن : چاه زنخ، گودی چانه معنی بیت: ای معشوق دلسِتان، جاذبه ی زنخدان تو، چاهیست که صدها نفرامثال حافظِ عاشق، گرفتار واسیردر خود دارد.کُشته ی چاهِ زنخدان تواَم کزهرطرفصدهزارش گردن جان زیرطوق غبغب است
user_image
دیگر مپرس از من نشان
۱۳۹۸/۰۲/۱۶ - ۲۰:۰۴:۲۷
ذکر رخ و زلف تو دلم راوردیست که صبح و شام داردماه رمضان1440ق
user_image
دکتر صحافیان
۱۴۰۰/۱۱/۰۱ - ۲۳:۳۴:۱۰
کسی که جام شراب در دست اوست، پادشاهی جمشید را، جاودانه در اختیار گرفته است.۲- آب زندگانی که خضر با آن به جاودانگی رسید نیز در جام شراب میکده است. ۳- پس سر رشته جانت را به این جام واگذار تا رشته جان و روح از آن به نظم و اعتدال برسد( از تضاد های درونی خارج شود و به صلح کلی برسد)فراغ و جام : پیش از این ارتباط طولی ابیات بیان شد، در اینجا ارتباط بین دو غزل بازگو می شود: در غزل قبل ۳ باز سخن از فراغ( آسایش خاطر یا حال خوش) و در این غزل ۳ بار جام؛ سر چشمه آن تکرار می شود( به فصاحت لسان الغیب و پرهیز از تکرار توجه شود)۴- ما شراب بیخود کننده و زاهدان پارسایی را انتخاب کردند تا معشوق ازلی به کدام میل دارد( ایهام: ۱- تمسخر زاهدان۲- بیان پذیرش مطلق از سوی سالک بی هیچ اندیشه ای حتی اگر معشوق ازلی گاهی جام را و گاهی پارسایی را بپذیرد)۵- هر که کامروا و خوش دل است در این دور زمان، از نوش لبان توست.۶- نرگس نیز مستی اش را وام دار چشمان طناز توست( تشبیه معکوس)۷- از این رو یاد چهره و موهای بی نظیرت، ورد و دعای شب و روز من است.( چهره و زلف اشاره به روز و شب)۸- لبان زیبای تو در نمک ریختن بر زخم دل عاشقان، سنگ تمام می گذارد.۹- و زیبایی گودی چانه ات،  دویست غلام چون حافظ دارد. دکتر مهدی صحافیان آرامش و پرواز روح  پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
در سکوت
۱۴۰۰/۱۲/۲۶ - ۱۶:۴۱:۵۶
این غزل را "در سکوت" بشنوید
user_image
هادی علی زاده
۱۴۰۳/۰۲/۲۸ - ۰۵:۰۸:۲۲
ببینید وقتی به جای جام و می، عشق بگذاریم ( چرا که بی شک عشق امانت خداوند بر انسانهاست) و به جای میکده، جهان هستی و به جای ساقی خداوند رو درنظر بگیریم چه زیبا میشود   ۱: آن‌کسی که عاشق واقعی خداوند است دائما مانند جمشید شاه در شکوه و سلطانی است ۲: کسی که در دنیا به دنبال عشق الهی و واقعی باشد و آن را مانند خضر که آب حیات یافت بدست بیاورد همچون خود خضر عمر جاوید میابد ۳:اختیارات امور را به خدا و عشق او واگذار کن، چرا که همه امور از عشق الهی نظم یافته ۴:اکنون ما عشق الهی را بدون چشم داشت انتخاب کردیم و زاهدان هم پرهیزگاری و تقوا را انتخاب کرده اند ولی هیچکدام از ما نمیدانیم که خداوند کدام را دوست دارد و نهایتا متوجه این قضیه خواهیم شد ۵: هرکسی که یک بار و حتی اندکی عشق تو (الهی) را درک کرده باشد دیگر وابسته شده و هیچگاه دور از عشق تو نمیتواند زندگی کند ۶: حتی زیبایی گل نرگس نیز به دلیل مست بودن از شراب عشق خداوند است و آخر همین زیبایی را نیز به خود خدا برمیگرداند چراکه همین زیبایی هم در اصل از آن خداست ۷: چنان عاشق تو‌ هستم که صبح و شب زیبایی‌ها و الطاف تو ورد زبانم است و هرچه بیشتر میگویم بیشتر عاشق میشوم ۸: زیبایی‌ها و عشق تو مانند نمکی است که وقتی بر زخم دل عاشق ریخته میشود درد آن را بیشتر میکند و هرچه زیبایی تو را میبینیم عاشقتر میشویم و دلمان زخمی تر میشود ۹: تنها حافظ نیست که عاشق زیبایی‌های تو است بلکه افراد زیادی مانند حافظ هستند که گرفتار عشق و زیبایی های تو هستند این شعر تاثیرگزارترین شعر حافظ بر من بوده است 🌹🫀