
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۷۶
۱
سَحَرم دولتِ بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
۲
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
۳
مژدگانی بده ای خلوتیِ نافهگشای
که ز صحرایِ خُتَن آهویِ مُشکین آمد
۴
گریه آبی به رخِ سوختگان بازآورد
ناله فریادرَسِ عاشقِ مسکین آمد
۵
مرغِ دل باز هوادارِ کمانابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
۶
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کامِ دلِ ما آن بشد و این آمد
۷
رسمِ بدعهدیِ ایّام چو دید ابرِ بهار
گریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
۸
چون صبا گفتهٔ حافظ بشنید از بلبل
عَنبرافشان به تماشایِ ریاحین آمد
تصاویر و صوت






نظرات
امین
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
فضل الله شهیدی
عادل مجدی مازندرانی
شرح سرخی بر حافظ
مسعود کربلایی
خداوندگار آواز: سیاوش
بهزاد
پرنـد
نادر..
مرتضی
نیکومنش
جاوید مدرس اول رافض
رضا ساقی
پاسخ گفت که آری یکی از ویژگیهای منحصربفرد حافظ همین است. اوبه مددِ نبوغ خود قادراست نه تنهاعباراتِ عاشقانه بلکه نکات ومفاهیم عرفانی را نیز دربیان عواطف واحساسات شخصی باهنرمندی وزیبایی وشیوایی بکارگیرد. اودرتغییرکاربری مفاهیم عرفانی ومضمامین عاشقانه، مهارت فوق العاده ای داشته ویک اعجوبه ی بی بدیل به شمارمی رود. اتّفاقاً یکی ازرازهای ماندگاری حافظ، همین شکستنِ شجاعانه ی انحصار و خارج کردن اصطلاحاتِ عارفانه-عاشقانه ازانحصارعدّه ای خاص وآوردن آنها به میان عامّه ی مردم است.دولت بیدار: بخت و اقبال بیدار ، بختِ کامرانی درمقابل بخت خواب زدهخسروشیرین: محبوب شیرین حرکات، امّا حافظ شاعری نیست که واژه ها راتنها برحسب ضرورت وزن وقافیه انتخاب کند او باوسواس تمام واژه ها رابگونه ای انتخاب می کند که رساننده ی شخصیّت وروحیّات مخاطب غزل بوده باشند. "خسرو" بیانگر این نکته هست که مخاطب دراین غزل یک پادشاه خوش سیما وشهریاری خوش حرکات است که دل ازحافظِ عاشق پیشه ربوده وگرفتار خویش نموده است وصدالبته که این پادشاه خوش قد وبالا کسی نیست جزشاه شجاع،انیس ومونس صمیمی وهمدمی که علاوه بررابطه ی شاه وشاعر، پیوندعمیق عاطفی وروحی باحافظ دارد واین پیوند دراغلب غزلیّات اومشهود ومحسوس می باشد. هم اوکه مدّتی توسط برادرش شاه محمود ازشیراز رانده شد واینک دوباره با بسیج نیروها وشکست شاه محمود به عرصه ی قدرت بازگشته وخوشحالی وشعف حافظ رابرانگیخته است.معنی بیت: سحرگاهان بخت واقبال بیداربه بالین من آمد وبشارت داد که برخیز پادشاه خوبرویان (شاه شجاع) آن همدم محفل انس وهم پیاله ی قدیمی دوباره به عرصه ی قدرت بازگشته وخوشبختی وکامرانی به ماروی کرده است.چشم بد دورکزآن تفرقه ات بازآورددولت نامور وطالع مادرزادتقدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرامتا ببینی که نگارت به چه آیین آمدقدح: جام بزرگ، کاسه ای که دونفررا سیراب گرداند.درکش: بنوش،سربکشبخرام: باناز وغرور راه برومعنی بیت: درادامه ی سخن، دولت بیداربه شاعرتوصیه می کند: برخیز وجام شرابی بنوش و سرمست وشادان با ناز وغروربنگرکه نگارتوباچه شوکت وباچه طنّازی بازگشته است.برکش ای مرغ سحر نغمه ی داوودی بازکه سلیمان گل ازبادهوابازآمد.مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشایکه ز صحرای خُتن آهوی مشکین آمدخلوتی: گوشه نشیننافه: کیسه ی معطّر ومُشکین باارزشی که درشکم بعضی ازآهوان دشت خُتن وجود داشته وازآن درتهیّه ی عطرهااستفاده می شد. درنظرگاه حافظِ عاشق، گیسوی یارنیز همان نافه ی خوشبو رادرچین وشکن خود دارد.نافه گشا: گشاینده ی نافه. "خلوتی ِنافه گشا" همان عاشقیست که در گذشته مدّتی ازنعمت وصال برخوردار بوده وازگیسوان یارنافه گشایی می کرده است لیکن اینک در فراق ِ معشوق خویش خلوت نشینی پیشه گرفته ودرعالم خیال، به یادگذشته اززلف یارنافه گشایی می کند.صحرای خُتن: دشتی که به داشتن آهوان نافه دارمعروف بوده است.همچنان دولت بیدار است که به بالین شاعرآمده وبا اوسخن می گوید.معنی بیت:ای نافه گشای خلوت نشین، برخیزکه دوران خیالپروری به پایان رسید بنگرکه اینک آن آهوی مشکین(شاه شجاع) آمده است. دل خوش دار ومژدگانی بده که همانندِ گذشته درمحفل انس همنفس یارشده و ازگیسوان اونافه گشایی خواهی کرد. حافظ چونافه ی سرزلفش به دست توستدَم درکش اَرنه باد صباراخبرشودگریه آبی به رخ سوختگان بازآوردناله فریادرس عاشق مسکین آمدآبی به رخ سوختگان آورد: ایهام دارد: 1- اشک چشم راروان نمود 2-ازآنجاکه گریه کردن به دل آدمی صفا وآرامش می بخشد همچون آبی برآتش،مایه ی تسکین دل سوختگان شدمعنی بیت: گریه هایی که دراندوهِ فراق یارکردیم آبی به رخ دلسوختگان آورد. هم شدّت اندوه دوری، اشگ عاشقان رادرآورد هم گریه کردن سبب تسکین وآرامش دل گردید.گریه ی شام وسحر شکرکه ضایع نگشتقطره ی باران ما گوهریکدانه شدمرغ دل باز هوادار کمان ابروییستای کبوتر نگران باش که شاهین آمدمرغ دل: دل به مرغ تشبیه شده است"باز"ایهام دارد: 1-دوباره 2- مرغ شکار،شهباز. دراینجا معنای دوم فقط به سبب اینکه باسایرواژگان مثل: (مرغ،کبوتر،هوادار،شاهین) پیوندمعنایی داشته باشد مدّنظرقرارگرفته است.هوادار: دوستدار،خواهان،عاشق، هوای کسی راداشتن ، پروازکردن درهوای بام کسیمعنی بیت: آتش اشتیاق آن معشوق کمان ابرو دوباره دردلم شعله ورشده وکبوتر دلم شیفته وبیقراراوشده است. ای کبوتر(دل من) مواظب باش که شیدا ومفتون آن شکاری جنگنده شده ای، مراقب خودباش که تودرمقابل اوصید کمترینی بیش نیستی.حافظ گرمدد ازبخت بلندت باشدصیدِ آن شاهدمطبوع شمایل باشیساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوستکه به کام دل ما آن بشد و این آمد"آن بشد" ایهام دارد:1- آن اتّفاق رخ داد. 2- آن(اشاره به دشمن) بشد(رفت)این(اشاره به دوست) آمدمعنی بیت: ای ساقی شراب بیاور واززخم زبان وکینه ی دشمنان اندوه به دل راه مده وغم فراق یار رانیز فراموش کن که دوست(شاه شجاع) به سلامتی بازگشته وسایه ی دشمنان ازسرمابرداشته شده است.حافظ شبِ هجران شد روزخوش وصل آمدشادیت مبارک بادای عاشق شیداییرسم بدعهدی ایّام چو دید ابر بهارگریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمدمعنی بیت: ابربهاری،دوران سیاه اختناق گذشته رادید وبرحال گلزاران وسمن وسوسن ونسرین گریست. باغ وچمن به لطف عنایت ابربهاران،سرسبزوباصفا ونشاط انگیزشدند. مطربا مجلس انس است غزلخوان وسرودچندگویی که چنین رفت وچنان خواهدشد.چون صبا گفته ی حافظ بشنید از بلبلعنبرافشان به تماشای ریاحین آمدمعنی بیت: هنگامی که نسیم صبا،آواز خوش بلبل رابشنید که ازغزلیّات حافظ می خواند با ذوق و شعف وشادی درحالی که عطرافشانی می کرد به تماشای گلشن آمد.هرمرغ به دستانی درگلشن شاه آمدبلبل به نواسازی حافظ به غزلخوانی
داریوش ابونصری
حمید سجادی
محمد طرفی جابری
مهدی
مهدی ربیعی
مهدی
سقف متحرک موسوی
پاوان
تنها خراسانی
کامیاب
برگ بی برگی
..
طراحی لوگو
طراحی لوگو
Nazanin
دکتر محمد ادیب نیا
هادی امامی
آمیز
مجید صالحی
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
در سکوت
مهدی هزاران
فاطمه یاوری
دکتر صحافیان