
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۸
۱
ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت
۲
در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
۳
برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت
۴
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت
۵
شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت
۶
چشمِ بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت
۷
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت
تصاویر و صوت
















نظرات
شاهرخ
شادان کیوان
بهرام خاراباف
محمدحسن سورانی surany.dr@gmail.com
کوسار
ع. اردکانی
مصطفی
جاوید مدرس اول رافض
میر ذبیح الله تاتار
رضا
دکتر محمد ادیب نیا
عبداله
احمد۱۳۷۴
تماشاگه راز
تماشاگه راز
تماشاگه راز
صالح
دکتر صحافیان
دختر رز
شهریار
یاسر
تیمور
russel
پدرام
قلندر
سعید
در سکوت
حسین صنعتی
برگ بی برگی
رضا تبار
سفید
مهدی
جاوید مدرس اول رافض
محتسب زاهد
بیقرار