
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۸۲
۱
حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند
مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟
۲
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند
۳
چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب
فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند
۴
قندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
۵
زاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چند
۶
عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند
۷
ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
۸
پیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردیکشِ خویش
که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چند
۹
حافظ از شوقِ رخِ مِهرفروغِ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سویِ ناکامی چند
تصاویر و صوت













نظرات
ملیحه رجایی
مرتضی
چنگیز گهرویی
چنگیز گهرویی
مهدی
روفیا
م میرزاخانی
روزبه
حسن
سینا
فرجیان
محمدرضا
گیومرد ریاضی
محمدصبا
حسین بلند
پریشان روزگار
امین
محمد ضیا احمدی
جاوید مدرس اول رافض
پاسخ و پیغام ارسال می داشته و بعضاً با
پاسخ خود شعری هم برای شاه شجاع می فرستاده تا مطربان در محضرش بخوانند و در این مطلع غزل می بینیم که حافظ صراحتاً می گوید و عذر تقصیر خویش را می خواهد که به سبب اینکه قاصد مطمئن و محرمی پیدا نمی شد چندی است که حَسَب حال و گزارشات وقایع را نتوانسته ام که برای شما بفرستم. ما می دانیم که روابط حافظ و در بار شاه شجاع در بدو امر صمیمی و حافظ به شاه نزدیک بوده است اما نمی دانیم که این مکاتبات و ارسال اخبار از سر صداقت ودوستی فیما بین بوده یا بر حسب وظیفه اداری که شاعر برآن وظیفه و مقرر دریافت می کرده است . بهر حال چون بعضی در گذشته توجه به این نکته انجام وظیفه یا فداکاری حافظ نداشته اند عبارت ( حسب حالی ننوشتیم ) را در غزل عاشقانه از عاشق بعید دانسته و به صورت ( ننوشتی) در آورده اندو با اینکه نسّاخ این تسامح یا تداخل را روا داشته اند . باید گفت کلمه حسب حال ( ترکیبی اضافی) به معنای وقایع روز ، حوادث جاریه ، احوال کنونی، در لغت نامه دهخدا آمده و نوشتن شرح وقایع و ارسال آن به مقام مافوق توسط قاصد محرم دلالت براین دارد که ننوشتیم صحیح است.این غزل همانطور که در غزلهای دیگر ی که حافظ در زمان تسلط شاه محمود به شیراز به شاه شجاع نوشته، در آن ایام سورده شده است . شاعر در بیت دوم به شاه شجاع می گوید که ما نمی توانیم پیش تو بیایم توهمت کن و با تصرف شیراز پیش ما بیا . این ناتوان را عقیده را بر این است که حافظ با ارسال غزلهای ایهام دار برای شاه شجاع پاره یی مطالب را با او در میان می نهاده مثلاًَ در بیت دوم این غزل منطوق کلام حافظ این است که هم اینک وقت حمله به شیراز است قدم جلو بگذار واحتمال می دهد که در بعض ابیات دیگر هم و استعاره نهفته باشد که بر شاه شجاع معلوم و بر ما در این زمان نامعلوم است.شاعر بیت ششم اشاره به مفاد آیه 216 سوره بقره دارد : ( یَسئَلوُنَکَ عَن الخَمرِ وَ المِیسِر قُل فیهِما اِثمُ کَبیرُ وَ مَنافِعُ للناس و اِثمُهُما اَکبَرُ مِن نَفعِهمِا …) ( از تو می پرسند از شراب وقمار ، بگو در آندو و گناهی بزرگست و سودها از برای مردمان و گناه آندو تا از سودشان بزرگتر است …)و می خواهد به واعظ نصیحت گو بفمهاند که تو که از مضارّ شراب سخن گفتی این نکته آیه شریفه را هم که در شراب منافعی برای مردم نهفته است باز گو کن و به خاطر عوام مغالطه مکن چرا که این نفی حکمت است و علم ودانش هم گواهی می دهد که شراب خواصی هم دارد . ابوعلی سینا در قطعه زیر این مطلب را نیکو شکافته:بـه طعم ، چـو پند پدر ، ولیک مفید بـه نـزد جال باطل بـه نـزد دانا حـقحـلال گشـته بـه تـجویز عقل بر دانا حـرام گـشته به فتوای شـرع بر احمقمی از جهالت جهال شد به شرع حرام چو ماه کز سبب منکران دین شد شقّشاعر دربیت هفتم وهشتم اشاره به معتادان مستمند و فقیری دارد که به سبب تهیدستی بردرمیخانهمی نشستند و از ثروتمندانی که وارد میخانه می شدند تقاضا می کردند که به عمله شراب سفارش کنند تا در موقع صاف کردن شرابی که برای آنها می آوردند دُردهای آن را به این بینوایان حواله و هدیه کنندو آنها را اندرز می دهد که قدر ومنزلت خود را در نزد خامان و ناپختگان مشکنید و اسرار حال خود را با آنها در میان ننهید و عزت نفس داشته باشید که خدایار ومدد کار بینوایان است.شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
رضا
رضا ساقی
علی
مصیب مهرآشیان مسکنی
اسد ابریشمی
برگ بی برگی
میلاد
میلاد
خلیل
مؤدب
نوید خسروانی
در سکوت
بهروز صفاییان حقیقی
بهروز صفاییان حقیقی
بهروز صفاییان حقیقی
پاسخ دوست سخن شناس اقای مهدی باید گفت هر دو کلمه انعام میباشد که با اعراب درون شعر اولی به معنای پاداش و دومی به مفهوم چارپایان میباشد واز کلمه انغام ان معنی مستفاد نمیگردد و صحیح ان اغنام میباشد که حرف غین بر حرف نون تقدم دارد و ریشه ان غنم بوده و در موارد پرداخت زکات نیز این کلمه مورد استعمال شارع بوده است
بهروز صفاییان حقیقی
دکتر صحافیان
جمشید پیمان