
حافظ
غزل شمارهٔ ۲۳
۱
خیالِ رویِ تو در هر طریق همرهِ ماست
نسیمِ مویِ تو، پیوندِ جانِ آگهِ ماست
۲
به رَغمِ مدّعیانی که منعِ عشق کنند
جمالِ چهرهٔ تو، حجّتِ موجّهِ ماست
۳
ببین که سیبِ زنخدانِ تو چه میگوید
هزار یوسفِ مصری، فتاده در چَهِ ماست
۴
اگر به زلفِ درازِ تو، دستِ ما نرسد
گناهِ بختِ پریشان و دستِ کوتهِ ماست
۵
به حاجبِ درِ خلوتسرایِ خاص بگو
فُلان ز گوشهنشینانِ خاکِ درگهِ ماست
۶
به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظرِ خاطرِ مرفّهِ ماست
۷
اگر به سالی حافظ دری زَنَد، بگشای
که سالهاست که مشتاقِ رویِ چون مهِ ماست
تصاویر و صوت













نظرات
فربد
امیر
شادان کیوان
علی
ایمان
جعفر سرخی
مسکین عاشق
قاسم ف
ندا
بیتا
محمد تقی
فرهاد
بت پرست
آمیز
روفیا
دکتر ترابی
روفیا
صدرا
مجتبی خراسانی
ترانوش
ترانوش
ترانوش
ترانوش
ترانوش
ترانوش
صدرا
جلال
جلال
ایران نژاد
روفیا
روفیا
ایران نژاد
ایران نژاد
merce
روفیا
پاسخ شما را به بهترین شکل توضیح داده است :به هر نظر بت ما جلوه میکند لیکنکس این کرشمه نبیند همی که من نگرمخداوند یا حق بر همه افراد به یکسان جلوه نمیکند .اشکالی هم ندارد .آیا فیلم مارمولک را ندیدید ؟پرویز پرستویی بارها این سخن نغز را در ان فیلم به زبان آورد :به تعداد آدما راه برای رسیدن به خدا هست !این سخن تا جایی که میدانم متعلق به ملا صدرا است .هر چند ما انسانها همه در یک category به نام انسان قرار میگیریم و وجوه اشتراک فراوان داریم ولی تفاوتهای فردی ، فرهنگی ، تاریخی و ... هم انکار ناپذیرند .انتقاد کردن به به کارگیری صنایع ادبی سنگین مثل این است که انتقاد کنیم که چرا مردم اروپای شرقی به اندازه یک عالم علوم فقهی از قرآن لذت نمیبرند یا چرا آن عالم به اندازه آنها از شکسپیر حظ نمی کند .اصلا این گوناگونی از الطاف خداوند است وگرنه فرض کنید همه بسان سعدی سخن بگویند یا همه دیوان ها مثل دیوان حافظ یا همه نمایشنامه ها به سبک نمایشنامه مکبث می بودند .چه دنیای ملال آوری میشد .البته شما هم در نوع خود منحصر بفرد هستید و کاملا محق هشتید که نظر یگانه خود را داشته باشید ولی بی تردید دوست تر می دارید که نظرتان به حق نزدیک تر باشد .دوست گرامی اگر میخواهید حق را بی پرده و عریان ببینید پوسته سخن را باز کرده مغز ان را بیابید .
ایران نژاد
فرید
کسرا
میر ذبیح الله تاتار
وحید معینی جزنی
فرخ مردان
فرخ مردان
علی
مزدک
سرباز عشق
Elen
فریدون
مهدی سام
سیاوش
دکتر صحافیان
دکتر محمدداودی
رضاساقی
دختر خاکی
قلندر
در سکوت
گرشا
رضا تبار
محمد مهدی سهیلی
مهدی :):
پاسخ بدهند : در بیت ۴ : (اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست) دارد در مورده یک معشوق زمینی صحبت می کند که همه دنبال این بوده اند که دستشان به زلف فلان دختر برسد ؟؟؟! (ضمیر جمع دارد .) به نظر بنده چنین چیزی برای یک معشوق زمینی درست نیست.
س عبداللهی
حمیدرضا