
حافظ
غزل شمارهٔ ۲۵۴
۱
دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور
گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور
۲
ای گُل به شُکرِ آن که تویی پادشاهِ حُسن
با بلبلانِ بیدلِ شیدا مَکُن غرور
۳
از دستِ غیبتِ تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نَبُوَد لذّتِ حضور
۴
گر دیگران به عیش و طَرَب خُرَّمَند و شاد
ما را غمِ نگار بُوَد مایهٔ سُرور
۵
زاهد اگر به حور و قصور است امّیدوار
ما را شرابخانه قصور است و یار حور
۶
مِی خور به بانگِ چنگ و مخور غصه ور کسی
گوید تو را که باده مخور گو هُوَالْغَفُور
۷
حافظ شکایت از غمِ هجران چه میکنی؟
در هِجر وصل باشد و در ظلمت است نور
تصاویر و صوت













نظرات
بایا
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
قاسم
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
علی
لیلا
محلط
جلال
روفیا
روفیا
روفیا
روفیا
روفیا
روفیا
روفیا
شبرو
روفیا
شبرو
روفیا
روفیا
مهری
روفیا
مهری
روفیا
روفیا
روفیا
ساقی
نادر..
نادر..
کامیاب
کامیاب
شهریار
برگ بی برگی
در سکوت
نیچه