
حافظ
غزل شمارهٔ ۲۷۹
۱
خوشا شیراز و وضعِ بیمثالش
خداوندا نگه دار از زَوالش
۲
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمرِ خضر میبخشد زلالش
۳
میانِ جعفرآباد و مُصَلّا
عبیرآمیز میآید شِمالش
۴
به شیراز آی و فیضِ روحِ قدسی
بجوی از مردمِ صاحب کمالش
۵
که نامِ قند مصری برد آنجا؟
که شیرینان ندادند اِنفِعالش
۶
صبا زان لولیِ شنگولِ سرمست
چه داری آگهی؟ چون است حالش؟
۷
گر آن شیرین پسر خونم بریزد
دلا چون شیرِ مادر کن حلالش
۸
مکن از خواب بیدارم خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش
۹
چرا حافظ چو میترسیدی از هجر
نکردی شُکرِ ایامِ وصالش؟
تصاویر و صوت









نظرات
شکوه
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
تــــــارا
علام الغیب
شکوه
ماست
دوستدار
حسن
جاوید مدرس اول رافض
شمس شیرازی
جاوید مدرس اول رافض
سیدعلی ساقی
سعید فاضلی
فرهاد باقری
پیمان بصیری
قاسم
محسن
در سکوت
محمد