
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۱۲
۱
بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم
لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم
۲
آن خوش خبر کجاست؟ که این فتح مژده داد
تا جان فِشانَمَش چو زر و سیم در قَدَم
۳
از بازگشتِ شاه در این طُرفِه منزل است
آهنگِ خصم او به سراپردهٔ عَدَم
۴
پیمان شکن هرآینه گَردَد شکسته حال
انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم
۵
میجست از سحابِ اَمل رحمتی ولی
جز دیدهاش مُعاینه بیرون نداد نَم
۶
در نیلِ غم فُتاد سپهرش به طنز گفت
الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم
۷
ساقی چو یارِ مَه رخ و از اهلِ راز بود
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
تصاویر و صوت








نظرات
امیر+
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سلحشور
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سلحشور
رضا ثانی
رضا ثانی
تماشاگه راز
مصیب مهرآشیان مسکنی
در سکوت