
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۲۶
۱
در نهانخانهٔ عِشرت صَنَمی خوش دارم
کز سرِ زلف و رُخَش، نعل در آتش دارم
۲
عاشق و رندم و میخواره، به آواز بلند
وین همه منصب از آن حورِ پری وَش دارم
۳
گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
من به آهِ سَحَرَت زلف مُشَوَّش دارم
۴
گر چُنین چهره گشاید خطِ زنگاری دوست
من رخِ زرد به خونابه مُنَقَّش دارم
۵
گر به کاشانهٔ رندان قدمی خواهی زد
نُقلِ شعرِ شِکرین و مِیِ بیغَش دارم
۶
ناوَک غمزه بیار و رَسَنِ زلف که من
جنگها با دلِ مجروح بلاکَش دارم
۷
حافظا چون غم و شادیِّ جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطرِ خود خوش دارم
تصاویر و صوت














نظرات
سلحشور
رضا ساقی
حسینی بیدگلی AZMOON.OLY@GMAIL.COM
محمد سلماسی زاده
فرهاد ۲
تماشاگه راز
سوسن
nabavar
برگ بی برگی
میــــرِ سلطان احمـــد
برگ بی برگی
رضا س
در سکوت