
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۳۶
۱
مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم
طایرِ قُدسم و از دامِ جهان برخیزم
۲
به ولای تو که گر بندهٔ خویشم خوانی
از سرِ خواجگیِ کون و مکان برخیزم
۳
یا رب از ابرِ هدایت بِرَسان بارانی
پیشتر زان که چو گَردی ز میان برخیزم
۴
بر سرِ تربتِ من با مِی و مُطرب بنشین
تا به بویت ز لحد رقص کُنان برخیزم
۵
خیز و بالا بنما ای بتِ شیرین حرکات
کز سرِ جان و جهان دست فشان برخیزم
۶
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کَش
تا سحرگه ز کنارِ تو جوان برخیزم
۷
روز مرگم نفسی مهلتِ دیدار بده
تا چو حافظ ز سرِ جان و جهان برخیزم
تصاویر و صوت













نظرات
محمد رضا
حسین نعمتی
شرح سرخی بر حافظ
حسن خرده گیر
پاسخ به جناب سرخی
پاسخی نسبتا طولانی را داشتم که متاسفانه یا خوشبختانه دوستی موضوع پیشانقد و ماقبلِ نقد را مجددا مطرح کردند و من نیز منصرف شدم.فقط فکر می کنم بازگوکردن جمله اول نقد جناب سرخی بر غزل حافظ و اندکی تعقل و تامل در همین جمله، برای نشان دادن کیفیت نوشتار ایشان کافی است:"تاریخ غزل در حدود سال 786 و قبل از وفات شاه شجاع است و حافظ در این سال نزدیک به هفتاد سالگی است و این است که به پیری خود اشاره می نماید" !!!!!!!!!!!!!!!! (عجب!)
ناشناس
محدث
محدث
کمال داودوند
اسحاقی
رضا
فرخ مردان
رضا
حسام بیگ مرادبیگ
محمدامین
علی امینی
امیر
پرویز بابادی
عشق
عشق
برگ بی برگی
در سکوت
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳