
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۶۲
دیدار شد مُیَسَّر و بوس و کنار هم
از بَخت شُکر دارم و از روزگار هم
زاهد برو که طالع اگر طالعِ من است
جامم به دست باشد و زلفِ نگار هم
ما عیب کس به مستی و رندی نمیکنیم
لعلِ بُتان خوش است و مِیِ خوشگوار هم
ای دل بشارتی دَهَمَت محتسب نماند
و از مِی جهان پُر است و بُتِ میگسار هم
خاطر به دستِ تفرقه دادن نه زیرکیست
مجموعهای بخواه و صُراحی بیار هم
بر خاکیانِ عشق فشان جرعهٔ لبش
تا خاک لعلگون شود و مُشکبار هم
آن شد که چشمِ بد نگران بودی از کمین
خصم از میان بِرَفت و سرشک از کنار هم
چون کائنات جمله به بویِ تو زندهاند
ای آفتاب سایه ز ما برمدار هم
چون آب روی لاله و گل، فیضِ حُسنِ توست
ای ابرِ لطف بر منِ خاکی بِبار هم
حافظ اسیرِ زلفِ تو شد از خدا بترس
و از اِنتِصافِ آصفِ جم اقتدار هم
بُرهان مُلک و دین که ز دستِ وزارتش
ایام کانْ یمین شد و دریا یسار هم
بر یادِ رایِ انورِ او آسمان به صبح
جان میکُنَد فدا و کواکب نثار هم
گویِ زمین ربودهٔ چوگانِ عدلِ اوست
وین برکشیده گنبدِ نیلی حصار هم
عزمِ سَبُک عِنان تو در جنبش آورد
این پایدار مرکز عالی مدار هم
تا از نتیجه فلک و طور دور اوست
تبدیل ماه و سال و خزان و بهار هم
خالی مباد کاخِ جلالش ز سروران
و از ساقیانِ سَرو قَدِ گُلعِذار هم
تصاویر و صوت











نظرات
جواد قربانی
امین کیخا
فرهود
پاسخی برای این گونه غزل سرایی دارد؟ آیا به راستی این غزل از حافظ است؟
کسرا
پویان
نادر
ساقی
خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی
وفایی
فرخ مردان
مهران تکلو(شب)
مهران تکلو(شب)
پاسخ به دوستِ عزیز، جنابِ فرهود گرامی:در این مورد حق با شماست و عُرفِ گنجاندنِ پنج تا دوازده بیت در آن است؛ این شرط لازم است ولی نه کافی و آنچه باعثِ تمیزِ غزل از قصیده می گردد درونمایه ی دو قالب است. چه در دیوانِ شمسِ مولانا غزلِ هفتاد بیتی و در دیوانِ ایرج میرزا قصیده ای هفت بیتی را شاهدیم.از طرفی این غزل تا بیتِ تخلّص شاملِ ده بیت و شش بیتِ باقی مدیحه است و خودِ حضرتِ خواجه مدیحه را از اصلِ غزل جدا گردانده؛ چه پس از آوردنِ بیت تخلّص و اتمامِ غزل مدح را آغاز کرده. هر چند شاید این را با سبکِ پاشانیِ حافظ هم بتوان توجیه کرد امّا غزلِ بیش از دوازده بیت باز هم در دیوانِ خواجه سابقه دارد.
مسعود
مولانا
عمو سعید
تماشاگه راز
ناصر
امیرکبیر
برگ بی برگی
Mahmood Shams
در سکوت