
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۸۷
۱
شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
۲
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرینسخنان
۳
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
۴
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
۵
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهرهجبینان خور و نازکبدنان
۶
پیر پیمانهکش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان
۷
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
۸
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونینکفنان
۹
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیریندهنان
تصاویر و صوت












نظرات
منوچهر علاج
محمد
حمید اهل ایران
حمید اهل ایران
فرزین
علیرضا مهر افزا
پاسخ و نصیحت حافظ مواجه میشود
پاسخ خافظ از بیت : پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باش گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان شروع میشود و با ابیات زیر ادامه مییابد : دامن دوست بدست آرو زدشمن بگسل مرد یزدان شو فارغ گذر از اهرمنانو سپس از او میخواهد با مردم با مهر و محبت باشد تا شادمان و رقصان به سوی خلوتگاه مهرآفرین برسد: کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورزتا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنانو بعد با اشاره به چمنی از لاله ها ، خشونتها و خونریزیهای روزگار آن پادشاه را بیاد می آورد و این زشتکاریها را مورد پرسش قرار میدهد با صبا در چمن لاله سحر میگقتمکه شهیدان که اند این همه خونین کفنان؟و
پاسخ میشنود که تو این پرسشها را مپرس و به فکر خوشی خودت باش . گفت حافظ من و تو محرم این راز نه ایم از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان پس ابیات این غزل ترتیب خاصی دارند که میبایست رعایت شود . پیشنهاد میکنم ترتیب ابیات کمی تغییر کند و بیت :کمتر از ذره نه ای ....بعد از بیت :دامن دوست بدست آر و....قرار گیرد .1392/2/30
میثم
حمید اهل ایران
امین کیخا
فرهاد شهبازیان -طبس
سلطانی
حمید
علی
شهاب حسن نژاد
شهاب حسن نژاد
مسافر
مسافر
علیرضا صفائی
علی عطارنژاد
پارسا
وحید
رضا
مقدم
حسن مطلق
نادر..
عرفان
حسنخادم(صبا)
پاسخ به جناب "مهدی" و در تأیید فرمایشات جناب "مسافر"؛-البته نه به آن شدت و حدتی که فرمودند-به دو بیت از سیاهمشقهای حقیر بسنده میکنم:زاهدا گر گفتم از می می می انگور نیستلفظ مستی بر شراب دنیوی منظور نیسترو "سقیهم ربهم"* برخوان ز قرآن کریمبیش از این از سرّ مستی گفتنم دستور نیستحسنخادم(صبا)*قسمتی از آیه 21 سوره دهر
سپهر
بهنام
بچه ایرون
دکتر محمد ادیب نیا
رحیم
مسعود هوشمند
رضا ساقی
پاسخهای عارفانه،کنایه های حافظانه ومقتدرانه این دعوت رارد کرده وحفظ عزّت نفس ومناعت طبع را برعیش وعشرت زودگذر ترجیح داده است.شمشاد: درختی همیشه سبز که دارای گونه های زیادیست. کشیده ، رعنا. بلندبالا و زیبا. سروقدخسرو: شاهنشاه،شهریاراحتمالاً منظورحافظ از "شیرین دهنان" علاوه بر نوشین لب بودن، شیرینی سخنی نیزهست واگراین گمان درست باشد مخاطب حافظ ضمن آنکه پادشاه خوش قدوبالایان ونوشین لبان بوده شاهنشاه شاعران نیزبوده، یعنی طبع شعری داشته حافظ ازروی لطف به اواین لقب راداده است. دراینصورت این احتمال قوّت می گیرد که مخاطب غزل کسی جزشاه شجاع نیست. ضمن آنکه حافظ دربیت بعدی نیزاز"شاعران" با همین عنوان "شیرین سخنان" یادکرده است."صف شکنان" جنگجویان شجاع ودلاوران بی باک که یک تنه به صف دشمن می زدند. دراینجا مخاطب غزل، چنان جذبه وقدرتی داردکه نه باشمشیر بلکه باخنجر مژگان، حتّا قلبهای این جنگجویانِ شکست ناپذیر رامی شکافد وآنهارابه تسخیردرمی آورد.معنی بیت: پادشاه رعنا ،سالار سروقامتان وشهریارنوشین لبان که باتیرمژگان قلبهای صف شکنان جنگاور را به راحتی می شکافد وآنهارابه تسخیردرمی آورد.... ادامه ی سخن دربیت بعدی:مست بگذشت و نظر بر من درویش انداختگفت ای چشم وچراغ همه شیرین سخنانمعنی بیت: سرمست ومغرور درحال عبور نگاهی برمنِ درویش کرد وگفت: ای حافظ ای چشم وچراغ شاعران وشیرین سخنان.... ادامه دربیت بعدی:تا کی از سیم و زَرت کیسه تُهی خواهد بودبنده ی من شو و برخورزهمه سیم تنانمعنی بیت: ای حافظ تاکی می خواهی اینچنین فقیرانه باسختی ومشقّت زندگی کنی وتهیدست باشی ؟ بیا مُرید وبنده ی من باش تادر سایه ی حمایت من، ازمزایای زیادی برخوردارگردی باقبول این پیشنهاد کیسه ات پرازسیم وزَرمی شود وازلذّتِ عیش ونوش با سیمین بدنان نیز بهرمندمی شوی.حافظ گویی که ازشنیدن پیشنهاد شاه مبنی برپذیرش بندگی وبرخورداری ازرفاه وعیش ونوش دچارتردیدشده وبه وسوسه افتاده باشد ناگهان به خودآمده وخطاب به خویش نهیب زده می فرماید: کمترازذرّه نهای پَست مشو مِهر بورزتا به خلوتگهِ خورشیدرسی چرخ زنانچگونگی معلّق بودن ذرّات غبار درهوا، همواره بستری برای تفکّر وتحقیق متفکّرین ازقدیم تا به امروز بوده واندیشمندان زیادی اززوایای گوناگون به این موضوع پرداخته وپژوهشهای علمی زیادی انجام داده اند. آخرین پژوهش مهمّی که دراین مورد انجام گرفته توسط مرحوم پروفسورحسابی به تشویق انیشتن باعنوان(ذرّات تا بی نهایت....)می باشد که سروصدای زیادی برانگیخت و درکانون توجّه آکادمی های مهم علمی جهان قرارگرفت. حافظ این اعجوبه ی روزگاران نیز که همیشه فراتراززمانه ی خویش می اندیشیده گویی نیک می دانسته که درآینده باپیشرفت علم ودانش، درعرصه ی فیزیک چه رخدادهای عظیمی رقم خواهد خورد ازهمین رقص ذرّات غبار توجّهش را جلب نموده،دست بکارشده واززاویه ای حافظانه وبادیدی عاشقانه به موضوع نگریسته وبادستمایه قراردادن این موضوع،مضمونی نغزوزیبا والبته اندیشه زاخَلق کرده است.همگان کم وبیش معلّق بودن ذرّات درهوا رامشاهده کرده ایم به ویژه اگر نور از روزنه ای باریک به داخل مکانی تاریک بتابد چرخ زدن ورقص ذرّات غبار با وضوح بیشتری به چشم می خورد. حافظ خوش ذوق بامشاهده ی این وضعیّت، برخاستن ذرّات غبار اززمین وحرکت به سوی نور وروشنایی رابه سیرو سلوک عاشقانه تشبیه نموده وآن رامایه ی انگیزش وعبرت خودقرارداده است. دراین قیاس حافظانه، "خلوتگاه خورشید" کنایه ازسراپرده ی حرم معشوق و"ذرّه" کنایه ازعاشق است که باهمّتی عظیم سرمست ازباده ی اشتیاق وصال به سوی سرمنزل مقصود رقص کنان درحرکت است.معنی بیت: مراقب باش ای حافظ، ببین که ذرّاتِ ناچیزگردوغبار چگونه باهمّتی ستودنی به سوی منبع نور وروشنایی رقص کنان درحرکت وتلاشند تونیزکه کمترازذرّه نیست پست وحقیرمشو(تسلیم وسوسه ی بندگی ونشستن برسرسفره ی عشرت شاهانه مشو) تومی توانی با انتخاب طریقِ عشق و مِهرورزی، بی آنکه ذرّه ای منّت مخلوق رابپذیری، عاشقانه ورقص کنان به حریم سراپرده ی وصال معشوق اَزلی برسی وازلذّت عیش ابدی مستفیض گردی.به هواداری اوذرّه صفت رقص کنانتالب چشمه ی خورشیددرخشان برومبرجهان تکیه مکن وَرقدحی می داریشادی زُهره جبینان خور و نازک بدنانشادی روی کسی خوردن : به یاد کسی به سلامتی وشادی کسی شراب نوشیدن. درمیان میخوران رسم نیکویی ازقدیم وجود داشته وهنوزنیزبه همان قوّت باقی مانده به این شرح که شخص هنگام سرکشیدن جام شراب یا باده، برخودوظیفه می داند که ازدوستان غایب یاحاضر ،کس یاکسانی رایاد کرده وآن جام رابه سلامتی یاشادی روی او بنوشد. زُهره جبینان : خوبرویانی که پیشانی بلند ونورانی مانند ستاره ی زهره دارند.نازک بدنان: نازک اندامان، آنان که دارای اندامی ظریف ودلبرانه دارند.معنی بیت: جهان وهرچه دراوهست ناپایدار وبی ثبات است بهترآن است که براین دنیای فانی اعتماد مکنی که هیچ تضمینی برای بقای هیچ چیز ودوام یک لحظه عمر وجود ندارد. اگرجام باده ای داری آن راصرف عیش ونوش وخوشگذرانی کن وبه شادی وسلامتی خوبرویان لطیفِ زهره جبین ودلبران شوخ نازک بدن بنوش وبه شادخواری بپرداز.ای دل اَرعشرت امروزبه فردا فکنیمایه ی نقدِ بقاراکه ضمان خواهدشد؟پیرپیمانه کش ِ من که روانش خوش بادگفت پرهیزکن ازصحبت پیمن شکنانپیرپیمانه کش: باده فروش،پیرمغان، مرشد. هیچ کس نمی داند مراد ومرشد حافظ چه کسی بوده زیراهیچ اسمی دراین مورد دردیوان اونیامده است. بنظرمی رسد حافظ با وسواس عجیبی که درانتخاب پیر وراهنما داشته، نتوانسته کسی را متناسب با اندیشه وسلیقه ی خود پیدا کرده وبه عنوان مرشد ومراد بپذیرد ازهمین روطبق عادتی که ازاوسراغ داریم ( همه چیزرا به نقد می کشد قوانین رابه هم می ریزد وازنو وبه سلیقه وسبک خویش بنا می نهد) دراین موردنیز دست بکارشده ودرکارگاه خیال، یک نفرعارفِ روشن ضمیر داناوفرزانه رابه نام "پیرمغان" خَلق نموده تا به راحتی توانسته باشد باورها وافکار منحصربفرد خویش را اززبان اوبازگونماید. معنی بیت: پیر ومُراد من که روحش شاد باد توصیه کرده که ازهمصحبت شدن با عهدشکنان پرهیزکن وباآنان نشست وبرخاست مکن ( من نیزبنابه توصیه ی او، پیشنهادِ بندگی وبرخورداری ازنازونعمت شاهانه را رد می کنم ونمی پذیرم. من ازپیرمغان یادگرفته ام که تلخی فقر وتهیدستی را به شیرینی کاذبِ ثروت وسیم وزر ترجیح دهم لیکن آزاد ورها ازهرقید وبندی نفس بکشم وآزادانه بیاندیشم. من به وارستگی ازبندِ تعلّقات دنیی ودینی دل خوش کرده وبه کنج قناعت ودرویشی بسنده می کنم)گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همّتمگربه آب چشمه ی خورشیددامن ترکنمدامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسلمردیزدان شو وفارغ گذر از اهرمنانبِگُسَل: دوری کن،ببُرمرد یزدان: مردی که جزبه حق نمی اندیشد وجزبه حق نمی گوید وجزبه حقرفتارنمی کند. فارغ: آسودگی خیال اَهْرِمَنان: اهریمنان، شیطان صفتانمعنی بیت: پیرمن گفت سعی کن فقط به دامن دوست(معشوق اَزلی) چنگ توسّل بزنی وازدشمنانش دوری کنی به حق بیاندیش وکرداری پاک داشته باش تاازگزند اهریمنان وشیطان صفتان محفوظ مانی ورستگارشوی.مانگوییم بد ومیل به ناحق نکنیمجامه ی کس سیه ودلق خود ازرق نکنیم.با صبا در چمن لاله سحر میگفتمکه شهیدان کهاند این همه خونین کفنان چمن لاله: باغ لاله، دشت لاله زارخونین کفنان: کنایه از گلهای سرخ لاله. معنی بیت: سحرگاهان دردشت لاله زاری ازنسیم صبا سئوال کردم که این آلاله های درخون خفته درچه راهی وبرای چه کسی قربانی شده اند؟ صبا
پاسخ داد:گفت حافظ من وتومَحرم این راز نهایمازمی لَعل حکایت کن وشیرین دهنانمعنی بیت: ای حافظ من وتو مَحرم این اسرارنیستیم ونمی توانیم از رازهای خلقت سر دربیاوریم بهتراست به جای کند وکاو در رازدَهر ،به عیش وشادمانی بپردازیم بنابراین ازباده ی ناب ونوشین لبان سخن بگوی وبه عشرت وخوشگذرانی بکوش.حدیث ازمطرب ومِی گوی ورازدَهرکمترکه کس نگشود ونگشاید به حکمت این معمّارا
عبدالرحمان
عبدالرحمان
متین
ما را همه شب نمی برد خواب
غلامرضا گرامی مقدم
سارا
علی
امانی
علی امینی
سمیه
صادقی
صادقی
نوراله اسدی
محمد تقی
علی
باربد
برگ بی برگی
فرزانه
بهشت
سیب
محمدرضا کربلایی رضایی
دریا
امیر
محمدحسن
محمدحسن
تماشاگه راز
پاسخ داد که من و تو استعدادِ آگاهیِ این راز را نداریم (این سخن بگذار) و از شراب ارغوانی و دلبران شیرین دهان سخن بگو.شرح ابیات غزل (387)وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتبحر غزل: رمل مثمّن مخبون مقصور٭کمال خجند:نوش کن خواجه علی رغم صُراحی شکنان باده تلخ به یاد لب شیرین دهناندوش رفتم به چمن در هوسِ بلبل و گل این یکی جامه دران دیدم و آن نعره زنانگفتم این چیست؟ بگفتند که آن قوم که پار می رسیدند در این روضه به هم جلوه کنانهمه را خاک بفرسود، کنون نوبت ماست حالِ شمشاد قدان بنگر و نازک بدنان٭حافظ تحت تأثیر غزل عبرت انگیز کمال خجند که در کمال آراستگی سروده شده، غزل خود را در اوایل سلطنت شاه شجاع سروده و در سه بیت اول اشاره به دعوت ضمنی شاه شجاع از او که شاعری توانا و سخن پرداز و در آن زمان مورد قبول شاه شجاع بوده است، می کند و او را به همکاری با کارگزاران حکومتی فرا می خواند.از بیت چهارم غزل تا بیت هفتم یعنی در چهار بیتی بعدی حافظ به اندرز شاه می پردازد و آنچه را که در واقع خود به آن ایمان دارد و اساس اندیشه او را تشکیل می دهد با شاه در میان می گزارد. سپس در دو بیت آخر غزل از فلسفه حیات سخن به میان آورده و از آنجا که در کشف راز آفرینش درمانده است صلاح کار را در عیش و نوش و خوش گذرانی می داند.حافظ مردی متفکر و در تمام سال های حیات خود در کشف راز آفرینش کوشا و در واقع موحّدی محقق بوده است اما از آنجا که (کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را) به ناچار با اظهار عجز خود، صلاح کار را در بهزیستی و شادی تشخیص می دهد و در این باره به کرّات اشاراتی کرده است.در پایان ذکر این دو نکته خالی از فایده نخواهد بود، یکی اصطلاح (به شادی کسی شراب خوردن) است که در گذشته آنان که مرید و طرفدار و مطیع فرمان شخصی از روی صمیمیت و ایمان بوده اند به هنگام باده نوشی جام شراب خود را به سلامتی مراد و فرمانروا و محبوب خود بلند کرده و با ذکر نام او و به سلامتی او می نوشیدند و این، در واقع یک نوع بیعت و یا تجدید بیعت بوده است.دیگر آنکه مضمون بیت چهارم و هفتم حافظ از این بیت سنایی گرفته شده که می فرماید:گرد پاکی گر نگردی گرد خاکی هم مگرد ، مرد یزدان گر نباشی جفت اهریمن مباشمنتها حافظ خوش سلیقه ترجیح داده است که مفاد مصراع اول بیت سنایی را به نحو شایسته تری پرورش داده به صورت بیت چهارم غزل خود درآورد و مضمون مصراع دوم آن را نیز بیافریند که بایستی بر حسن سلیقه و تسلّط او آفرین گفت.شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
Ali
در سکوت
Hadi Golestani
رند تشنه لب
مهر و ماه
هو الحق
مسعود تسلیمی