
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۹۰
۱
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
۲
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
۳
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن
۴
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمان میوزد باد یمن
۵
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامهها شد داستان انجمن
۶
خنگ چوگانی چرخت رام شد در زیر زین
شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن
۷
جویبار ملک را آب روان شمشیر توست
تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن
۸
بعد از این نشگفت اگر با نکهت خلق خوشت
خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن
۹
گوشه گیران انتظار جلوهٔ خوش میکنند
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن
۱۰
مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش
ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن
۱۱
ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار
تا از آن جام زرافشان جرعهای بخشد به من
تصاویر و صوت
















نظرات
امین ساجدی
ملیحه رجایی
عارف
روفیا
یحیی
ایمان
حمید
حمید
مسعود هوشمند
رضا ساقی
پاسخ دلخواه خودرا ازاوبگیرد !کرشمه ی توشرابی به عاشقان پیمودکه علم بی خبرافتاد وعقل بی حس شدای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دارتا ازآن جام زرافشان جرعهای بخشد به من جام زرافشان: جام مُرصَّعْ جامی که گرداگرد و لبه آن با طلا منقوش و زینت یافته باشد و مخصوص سلاطین و بزرگان بوده است.اَتابک:اتابک دراصل لغت ترکیست و اززمان سلجوقیان رواج داشته معنی آن پدربزرگ بود. لغت اتابک مرکّب از دو کلمه آتا و بک مخفّف بیوک، یا بیک به معنی بزرگ است، این اصطلاح دردربارهای ایران معمول وبه معنی آموزگار سلطان و گاهی به معنی بزرگ ایل استفاده شده است. در اینجا همان "اتابک پشنگ بن سلغرشاه" همان مخاطب غزل است که به تخت پادشاهی ولایت لرستان تکیه زده است.معنی بیت: ای باد صبا، به ساقی مجلس اتابک این پیام مرا برسان تا از جام مُرصَّعْ که دربزم اوبه گردش درمی آید جرعه ای نیز به من ببخشد.مِی خور به شعر بنده که زیبی دگر دهدجام مرصّع تو بدین دُرّ شاهوار
تنها خراسانی
برگ بی برگی
در سکوت
رند
رسول لطف الهی