حافظ

حافظ

غزل شمارهٔ ۴۳۱

۱

لبش می‌بوسم و در می‌کشم می

به آب زندگانی برده‌ام پی

۲

نه رازش می‌توانم گفت با کس

نه کس را می‌توانم دید با وی

۳

لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام

رخش می‌بیند و گل می‌کند خوی

۴

بده جام می و از جم مکن یاد

که می‌داند که جم کی بود و کی کی

۵

بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب

رگش بخراش تا بخروشم از وی

۶

گل از خلوت به باغ آورد مسند

بساط زهد همچون غنچه کن طی

۷

چو چشمش مست را مخمور مگذار

به یاد لعلش ای ساقی بده می

۸

نجوید جان از آن قالب جدایی

که باشد خون جامش در رگ و پی

۹

زبانت درکش ای حافظ زمانی

حدیث بی‌زبانان بشنو از نی

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 429
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 223
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 258
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 330
دیوان حافظ به خط محمدرضا ابن عبدالعزیز مورخ ۱۲۱۶ هجری قمری » تصویر 375
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 325
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در مورخ ۱۹ رجب ۱۲۰۲ هجری قمری در هند » تصویر 490
دیوان خواجه حافظ شیرازی (با تصحیح و سه مقدمه و حواشی و تکمله و کشف الابیات) به کوشش سید ابوالقاسم انجوی شیرازی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۴۳۰
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (براساس نسخه مورخ ۸۲۴ هجری) به کوشش سید محمدرضا جلالی نائینی و نذیر احمد - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵۵۴
فریدون فرح‌اندوز :
سهیل قاسمی :
مریم فقیهی کیا :
محسن لیله‌کوهی :
فاطمه زندی :
محمدرضا مومن نژاد :
عندلیب :
افسر آریا :
محمدرضاکاکائی :

نظرات

user_image
بهرام روشن ضمیر
۱۳۹۲/۰۸/۰۴ - ۰۴:۵۲:۵۲
این مصرع چگونه خوانده میشود؟ که میداند که جم کی بود و کی کی؟jam key boodo ki keyjam key boodo key keyjam ki boodo ki keyjam ki boodo key keyبه نظر من حالت دوم درست است. چراکه خود شاعر در همین مصرع نوشته که میداند؟ ننوشته کی میداند؟ پس چه کسی معادل که است و نه کی! و کی به معنی چه وقت است.
user_image
سینا
۱۳۹۳/۰۱/۰۱ - ۱۱:۱۲:۵۵
به نطر من که جم کی بود و کی کِی درست هست. چون بیت زیرش وِی هست...جمشید که بود و که بود کیکاووس؟
user_image
مهران ش
۱۳۹۳/۰۹/۰۱ - ۱۹:۵۵:۱۴
دکتر محمد استعلامی در کتاب "درس حافظ" چنین آورده‌اند که : «که می‌داند که جم کِی بود؟ کِی کی» به این معنی که کسی از واقعیت اسطوره و تاریخ خبر ندارد. خلاصه همان حالت دوم درست است.
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۹/۰۲ - ۱۲:۴۲:۵۵
با پوزش از استادان ،از آنجا که در مصراع نخستین به روشنی یاد جم آمده است ، کی به مانای چه کس نادرست و کی با صدای زیر ( چه هنگام ) درست است، و فراموش نکنیم که مراد شاعر از کی واپسین نه کیکاوس که کیخسرو بوده است .
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۹/۰۳ - ۱۳:۴۰:۱۳
جناب شمس ، کاملا صحیح میفرمایید عنوان کی معمولا به کاوس کی اشاره دارد، اما چون حدیث جام جم است ، کاوس خوشبختانه به جام دسترسی نداشته است!! و این کیخسرو است که هنوز نگهبان جام جهان نماست .
user_image
چنگیز گهرویی
۱۳۹۳/۱۱/۲۰ - ۱۱:۳۶:۱۹
به یمن حصول رایت ادب دوستان که در بالا امده است .با توجه به قافیه این غزل کی اخری که در مصرع دوم بیت مذکور امده با تلفظ فتحه اول به معنی چه وقت درست میباشد
user_image
چنگیز گهرویی
۱۳۹۳/۱۱/۲۱ - ۱۱:۲۰:۱۸
با تقدیم ادب و احترام . اقای دکتر ترابی .1.انچه معروف همگان میباشد کی با کیکاووس شناخته میشود گر چه خسرو و قباد و لهراسب نیز چنین ملقب میباشند 2.در بیت مذکور صاحب جام بودن اصلا مراد و منظور نمیباشد بلکه مقصود شاعر اینست که .دنیایی که نادران و بی تکرارهایی چون کاووس و جمشید و قیصر را دیده ایست به خاطر این دنیا غمگین مباش .دقت در ابیات ذیل قطعا شما را به سرمنزل این حقیقت نایل مینماید 1. بگذر ز کبر و ناز که دیده است روزگار ...چین قبای قیصر و طرف کلاه کی.2.شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد ...ز تخت جم سخنی مانده است و افسر کی .3.جام می پیش ار و چون حافظ مخور ...غم که جم کی بود یا کاووس کی .4.سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست ...بده به شادی روح و روان حاتم طی 5.که اگه است که کاووس و کی کجا رفتند ...که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد (در این بیت مراد از کی لقب پادشاهان کیانی که در بالا ذکر شد میباشد ).در چهاربیت بالا طبق معروف ملاحظه میگردد همه جا مراد از کی کیکاووس میباشد هم چون بیت مورد مناظره .
user_image
ابراهیم واشقانی فراهانی
۱۳۹۴/۱۰/۲۲ - ۱۳:۵۵:۴۷
با سلامصورت دوم درست است. جم از پادشاهان پیشدادی است و کی Key در اینجا عموم پادشاهان کیانی است. مجموع جم و کی به علاقه ی عام و خاص، عموم پادشاهان ایران باستان یا به تعبیر متون دوره ی اسلامی، پادشاهان عجم را در نطر دارد.
user_image
رضا مشهدی
۱۳۹۵/۱۲/۲۵ - ۰۶:۵۲:۲۰
اشاره به وقت دارد مهم نیست که "جم و کی "چه وقت بودند لحظه را دریابسپاس
user_image
omid
۱۳۹۶/۰۲/۲۵ - ۱۳:۲۶:۳۱
استاد علی تجویدی آهنگساز بزرگ ومشهور کشور.با بینش موسیقایی خودشون که بسیار تحسین برانگیزه یک رمز گشایی آهنگین از این شعر کرده ومعتقد هست حافظ زمانی که این اشعار رو میخونده در چه حال وآهنگی میخونده.عزیزان حتما نگاه کنید این فیلم رو.برای دانلود به این لینک مراجعه بفرمایند سرورانپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
مهرداد
۱۳۹۶/۰۶/۲۶ - ۱۹:۴۷:۲۰
منطور از ماه مطرب چیه دوستان ؟
user_image
مسعود هوشمند
۱۳۹۷/۰۶/۱۷ - ۱۷:۵۳:۱۹
@مهردادمطرب ماهرو
user_image
رضا ساقی
۱۳۹۷/۰۸/۲۹ - ۰۷:۵۶:۱۵
لبش می‌بوسم ودَرمی‌کشم میبه آبِ زندگانی برده‌ام پیدر می ‌کشم : سر می ‌کشمآب زندگانی: آب حیات، آبی که خضر بدان دست یافت وعمرجاودانه پیداکرد.معنی بیت: لب معشوق را می بوسم وازسرکشیدن شراب لبش سرمست می شوم آب دهانش جانفزا وزندگی بخش است من به آب حیات دسترسی پیداکرده ام وعمرجاوید یافته ام.لب توخضرودهان تو آب حیوان استقد تو سرو ومیان موی وبَربه هیئت عاجنه رازش می‌توانم گفت با کسنه کس را می‌توانم دید با ویمعنی بیت: نه توان آن را دارم که اسرارش رابادیگران بازگویم نه غیرتم اجازه می دهد کسی راببینم که با اودمسازشده است.غم حبیب نهان بِه زگفتگوی رقیبکه نیست سینه ی ارباب کینه مَحرم رازلبش می‌بوسدوخون می‌خوردجامرُخش می‌بیند و گل می‌کند خویخوی کردن: عرق کردنمعنی بیت: وقتی که جام شراب به لبهای معشوق من بوسه می زند ازرشک وحسرت دلش خون می شود(اشاره به شراب سرخرنگی که دردرون جام هست) وگل زمانی که رخسار معشوق مرامی بیند از شرمندگی عرق می کند(اشاره به قطرات شبنم روی گل)بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعلچه خون که دردلم افتادهمچوجام ونشدبده جام می و از جم مکن یادکه می‌داند که جم کی بود وکی کیجم: جمشیدکی: لقب پادشاهان کیانی مانندِ کیقباد، کیکاووس، کیخسرو کی: چه هنگام،چه موقع.معنی بیت: جام شراب بیاور واز جمشید یادمکن چه کسی می داند که جمشید چه کسی بوده وکیقباد چه هنگامی حکمرانی می کرد! زمان زیادی گذشته وازآنها جزنامی هیچ باقی نمانده است.دل به قدرت وخوشی های دنیوی مبند که هیچ چیزپایدارنیست. حتّا قدرت اسکندر وجمشید وکی قبادها نیز پوشالی وناپایداربودند ببین ازآنها جزنامی وسخنی باقی نمانده است. آسیب پذیری را بپذیرتالذّت زندگی را دریابی با پذیرش ِآسیب پذیربودن وناپایداریست که همه چیز لذّت بخش می شود ونسیم حیات درگلشن وجود می وزد.شکوه وسلطنت حُسن کی ثباتی دادزتخت جم سخنی مانده است وافسرکیبزن درپرده چنگ ای ماه مطربرَگش بخراش تا بخروشم از ویپرده : مفتول روده که به فاصله‌های معیّن در دسته ی تار وسه تارمی‌بندند.ای ماه مطرب: ای مطرب نازنین، ماه رو. رگش بخراش: رشته های سیمی آلت موسیقی را با زخمه یامضراب به لرزش درآور. بخروشم : خروش برآورم ، آواز بخوانم. معنی بیت: ای مطرب نازنین ساکت منشین برپرده های تارچنگ بزن سیم های آن رابا مضراب بنوازتا با آهنگ آن به خروش درآیم وبه آوازخوانی بپردازم.بادل خونین لب خندان بیاورهمچو جامنی گرت زخمی رسد آیی چوچنگ اندرخروش؟گل از خلوت به باغ آورد مسندبساط زُهدهمچون غنچه کن طیمسند: چیزی که برروی آن بشینند وتکیه زنند. فرشبساط زهد طی کن: بساط پرهیزگاری را درهم به پیچمعنی بیت: همانند گل که از خلوتگاهِ پرهیزگاری (درون غنچه) بساط خویش را به باغ آورد (جلوه گری) وشکوفاشد تونیز زهد وپرهیزگاریِ بی حاصل را درکنج خلوت تمام کن نسخه ی زهد وتقوا رادرهم بپیچ وبساط خویش به باغ ببر وبه عشرت بپرداز(شکوفایی)زهدگران که شاهدوساقی نمی خرنددرحلقه ی چمن به نسیم بهاربخشچوچشمش مست رامخمورمگذاربه یاد لَعلش ای ساقی بده میمخمور: خمارآلوده"لعل" کنایه ازلب معشوق،سرخرنگ وآبداربه یاد لَعلش : به یاد لبشمعنی بیت: ای ساقی، ماراهمچون چشمان معشوق خمارآلوده وناقص مگذار به یاد لب سرخ وآبدارمعشوق جام شرابِ لبالب پی درپی بگردان ومستان(عاشقان) راسیراب کن.لعل سیراب به خون تشنه لب یارمن استوزپی دیدن اودادن جان کارمن استنجوید جان از آن قالب جداییکه باشد خون جامش دررگ وپیقالب: جسم، کالبد"خون جام" کنایه ازشراب معنی بیت: ازآن کالبدی که دررگ و پی او خون شراب جاری بوده باشد جان، هرگزمیل جدایی پیدانمی کند (کسی که دایم شراب بنوشد مرگ سراغ اونمی آید)خون پیاله خور که حلال است خون اودرکاریارباش که کاریست کردنیزبانت درکش ای حافظ زمانیحدیث بی زبانان بشنوازنی زبانت درکش: ساکت وخاموش باش،بی زبانان: خاموشان، کسانی که بنابه دلایلی ساکت وخاموشند. کنایه از عاشقانیست که نه رازمعشوق می توانندبیان کرد ونه کس رابامعشوق دید. درتنهایی خویش می سوزند ومی سازند و شرح حال آنان را اززبانِ سوزناکِ نی می توان دریافت نمود.معنی بیت: ای حافظ لحظاتی ساکت وخاموش باش به آوازنی گوش جان بسپار وسخنان بی زبانان را اززبان نی بشنو رازسربسته ی ما بین که به دستان گفتندهرزمان بادف ونی برسربازاردگر
user_image
علی امینی
۱۳۹۸/۰۳/۰۴ - ۰۰:۴۹:۴۱
در مراقبه و سکوت پس از کسب دانش هستی و الهی همچنان که توصیه می فرمایند که در زهد از مسیر غنچه بودن بگذریم همچنان که غنچه گل می شود در گذر زمان تو هم با زهد به مدارج بالا تر حرکت کن و ملکوت را ببین چون حضرت مولانا
user_image
در سکوت
۱۴۰۱/۰۹/۲۷ - ۲۰:۲۱:۴۹
این غزل را "در سکوت" بشنوید
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۸/۲۹ - ۰۸:۰۰:۲۶
رخش می‌بیند و گل می‌کند خوی   تلفظ خوی به معنی عرق، خی نیست و با خُوی (به معنی خصلت) هم متفاوت است. khwei را در یک سیلاب و ضرب بگویید آنوقت درست است. (khvei  غلط است، khei هم غلط است. بلکه یک صوت ترکیبی است که امروزه از زبان فارسی حذف شده است ) اگر اشعار کهن فارسی را بیشتر بخوانید که این کلمه در آنها بکار رفته است و به وزن اشعار توجه کنید این کلمه به معنی عرق، تنها تلفظ درستش همین است. اگر تلفظش خی بود آنرا خی می‌نوشتند. ز گرمی رویِ خسرو خوی گرفته صبوحِ خرمی را پی گرفته نظامی