
حافظ
غزل شمارهٔ ۴۳۴
۱
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
۲
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
۳
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
۴
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکی است و چستی
۵
تا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینی
یک نکتهات بگویم خود را مبین که رستی
۶
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
۷
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
۸
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی
تصاویر و صوت











نظرات
علیرضا موسوی
علیرضا
محمدرضا رئوفی
چنگیز گهرویی
چنگیز گهرویی
منصور یاسایی
چنگیز گهرویی
چنگیز گهرویی
ضیایی
مهران قبادی
چنگیز گهرویی
علی اصغر رحیمیان
حمید "افسردگان سرا"
ناشناس
بینوا
شمس شیرازی
ناشناس
س ، م
ناشناس
س ، م
س ، م
ناشناس
شمس شیرازی
س ، م
ناشناس
س ، م
ناشناس
ناشناس
س ، م
شمس شیرازی
ناشناس
بابک
س ، م
شمس شیرازی
روفیا
پاسخ میده!
شمس شیرازی
پاسخ ها می دهد!!
بابک
ناشناس گمنام
بابک
روفیا
بابک
روفیا
حسین شهریار
مسعود
فرخ مردان
شمس شیرازی
حسین ۲
بابک چندم
پاسخ به بیان شما که : "عقل و خرد یکی باشند" سعی در تفهیم تفاوت آنان برایت نمود...که گویا باز در آخر کار آنرا نگرفتی؟ اگر که اینچنین است آنگاه در زمره عقول به "عقل ناقص" توجهی بکن که عقل است و فاقد خرد، شاید که تفهیم کند...باری بارالله،شما هم حکایتی هستی برادر جان...بدین صورت که می آوری "مرضیه" و سپس بر مستعربان می خندی! خوب اینجور جایها نباید گفت: عجبا و حیرتا؟...به هر حال،تصور کن که بنده در
پاسخ این "مانا"، که گویا هم برابر معنی است و هم پایداری و در لغتنامه ای هم یافت نمی شود، بیاورم شما هم "ساشا" باشید یا بوید، فارغ از آنکه ممکن است برخی آنرا دلچسب و مَکُش مرگ ما بیابند!، شما و خواننده دیگر در می یابید که من چه گفته ام؟ گمان نکنم...برخی از همین مستعربان که اشاره فرمودی بِیت فارسی شده را " بَیتِ" فلانی و بهمانی می خوانند و از زبانشان هم که نمی افتد هیچ، آنرا به خانواده و خاندان و نوه و نتیجه آن بابا هم کشانده اند...حال چه فارسی آن و چه "اَل بَیت" در عربی و چه چند هزار سال پیشتر از آن در آشوری به سادگی یعنی "خانه" و بس، نه خانواده و نه خاندان و نه نوه و نتیجه و نبیره و ندیده و ...غرض آنکه اگر ما آزادیم که "مانا" یا هر واژه دیگری در فارسی را به دلخواه خود بچرخانیم، خوب آنان نیز آزادند که از "بیت" آن بسازند که ساخته اند، آنگاه اگر که مقبول افتاد! بر آنان نیز ایرادی وارد نیست؟ که بسیار وارد است...سرکار هنوز در دانشگاهی یا به حول قوه الهی زدی تو گوش مدرک؟ گمانم که شیراز بودی؟...
بابک چندم
شمس شیرازی
بابک چندم
شمس شیرازی
مسعود هوشمند
برگ بی برگی
رضا ساقی
حمیدرضا
محسن
بهرام جهانگرد
در سکوت
محمد مقدم