
حافظ
غزل شمارهٔ ۴۵۶
۱
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
۲
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
۳
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
۴
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
۵
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
۶
گرچه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
۷
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
تصاویر و صوت











نظرات
بهمن
بهمن
بهمن
بی لب
mahbod arshadi
محمد گلشنی
ارشیا جعفری
nabavar
مسعود هوشمند
رضا ساقی
محمدامین
احسان
MOHAMMAD
در سکوت