
حافظ
غزل شمارهٔ ۴۶۲
۱
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
۲
حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
۳
می ده که گرچه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی
۴
ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش
تا در به در بگردم قلاش و لاابالی
۵
از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی
۶
چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت
حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی
۷
صافیست جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال
۸
الملک قد تباهی من جده و جده
یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی
۹
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی
تصاویر و صوت





نظرات
ملیحه رجایی
آ.ک
کیخا
کیخا
کیخا
کیخا
کیخا
کیخا
کیخا
کیخا
رسته
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
رسته
امین کیخا
وحـ_‗ـیـ‗_ـد
امین کیخا
علیرضا رنجبر
علی
آونگ نقاش
روفیا
روفیا
مهران تکلو
رضا ساقی
محمدامین
محمدامین
در سکوت
محمد امین کاظمی
فرشید
خسرو
خسرو