
حافظ
غزل شمارهٔ ۴۶۳
۱
سلام الله ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی
۲
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال
۳
دعاگوی غریبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالی
۴
به هر منزل که رو آرد خدا را
نگه دارش به لطف لایزالی
۵
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی
۶
ز خطت صد جمال دیگر افزود
که عمرت باد صد سال جلالی
۷
تو میباید که باشی ور نه سهل است
زیان مایه جاهی و مالی
۸
بر آن نقاش قدرت آفرین باد
که گرد مه کشد خط هلالی
۹
فحبک راحتی فی کل حین
و ذکرک مونسی فی کل حال
۱۰
سویدای دل من تا قیامت
مباد از شوق و سودای تو خالی
۱۱
کجا یابم وصال چون تو شاهی
من بدنام رند لاابالی
۱۲
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و علم الله حسبی من سؤالی
تصاویر و صوت







نظرات
ملیحه رجایی
داغون الشعراء
alireza۰fa
سیاوش عیوضپور
محمد حسین
حسین یاوری
مسعود هوشمند
مسعود هوشمند
رضا ساقی
پاسخ می دهند....بقیّه دربیت بعدیعَلی وادی اَلْاَراکَ وَ مَن عَلیهاوَ دار بِالّلوی فوق الرّمالِوادی اَلْاَراکَ: وادی الاراک در مکه واقع است متّصل به غیقة. منطقه ای فرعی پائین ثافل میان مکه و مدینه. ضمن آنکه اراک نام درختیست که باچوب آن مسواک می زنند. به درخت پیلو نیزمعروف است از بیخها و شاخهای آن مسواک سازند و برگهای آن به شتران چرانند و آنرا به هندی پیلو خوانند. مَن: کسی کهعلیها:در آندار: خانهبِالّلوی: کرانه ی تپه های شنی اطراف شهر فوق: بالاالرِّمال: شن وسنگریزه ها معنی بیت: درود خدا..... بر درّه ی اَراک و ساکنان آنجا و بر خانه ای که بر فراز تپه های شنی آنجاست باد.امّا چراحافظ به ساکنان "وادی الاَراک" سلام ودرود می فرستد؟باید دانست که برای اراک معانی گوناگونی ذکر گردیدهاست که تعدادی از آنها عبارتاند از: پایتخت، باغستان، نخلستان وشهرستان. بعضی کلمه ی «اراک» را برگرفته از ایراک که عربی شده ی آن کلمه ی عراق است، دانستهاند، زیرا در دورههای باستان وپیش ازحمله ی اعراب به مرکز فلات ایران، ایرانستان و ایرانک(اراک) گفته میشد و در دوره ی اسلامی ، منطقه یا سرزمین اراک را به صورت عربی شده ی آن یعنی "عراقِ عجم" تبدیل کردند. ولایت اراک منطقه ی وسیعی راازقم تا اصفهان وکرمانشاه و... شامل میشد.بنابراین بنظرچنین می رسد که حافظ "وادی الاَراک" رابه کنایه ازهمین اراکِ باستان که شاه شجاع به بخشی ازانجا(اصفهان)رانده شده بوده بکارگرفته است.درغزل پیش ازاین نیزدیدیم که حافظ چگونه به شاه شجاع توصیه کرده بود تاغم واندوهِ غربت را با باده نوشی در"عراقِ عجم که شامل اصفهان نیز بود" ازدل بزداید وبه عیش بپردازد.خرددرزنده رود اندازومی نوشبه گلبانگ جوانان عراقیدعاگوی غریبان جهانموَاَدعوبِالتّواتُروَالتّوالیاَدعوا: دعا می کنمبِالتواتُر: پی درپی وبی وقفه.التّوالی : پشت سرهممعنی بیت: (ازآنجاکه محبوب من شاه شجاع درغربت است به حرمت او) برای تمام غریبان جهان پی درپی وبی وقفه دعامی کنم.بربوی آنکه جرعه ی جامت به مارسددرمصطبه دعای توهرصبح وشام رفتبه هرمنزل که روآردخدا رانگه دارش به لطف لایزالیلطف لایزالی: عنایت الهی، معنی بیت: خدایا محبوب من درجایی که منزل اختیارنمود عنایت ولطف خویش راشامل حال اوکن وازبلایا محفوظ نگاه دار.خوابم بشدازدیده دراین فکرجگرسوزکآغوش که شدمنزل آسایش وخوابتمنال ای دل که درزنجیرزلفشهمه جمعیّت است آشفته حالی"جمعیّت" ایهام دارد:1- آسودگی خاطر، 2- تعدادزیاد،جمعی آشفته حالی: پریشان حالی.معنی بیت: 1- ای دل دربند وزنجیرزلفش منال که تنها تو پریشانحال نیستی همه ی جمعیّت دلهای عاشقان که دربند زلفش گرفتارند پریشانحال وآشفته خاطرند. 2- ای دل دربند وزنجیرزلفش منال که دردنیای عشق، پریشانحالی نکوست پریشان خاطری اززلف آشفته ی یار، خودفراغت آرد وجمعیّت خاطربخشد. درخلاف آمدعادت بطلب کام که منکسب جمعیّت ازآن زلف پریشان کردمز خطّت صد جمال دیگر افزودکه عمرت باد صد سال جلالیز خَطَّت: به برکت موهای لطیفی که گِرداگرد چهره ات روئیده استجمال: زیبایی و حُسن"سالِ جلالی" ایهتم دارد: 1َ- سال پرشکوه 2- سال براساس تقویم جلالی که به همّت سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی تاسیس شد ومطابق آن نوروز اولیِن روزسال شمسی تعیین وبه نوروزسلطانی شهرت پیداکرد.معنی بیت: به لطفِ موهای لطیف گِرداگردرخسارت صدها حُسن وزیبایی دیگربررخسارت افزوده شد آرزومندم که صدهاسال شمسی باشکوه وعزّت زنده باشی.درچاهِ ذق چوحافظ ای جانحُسن تو دوصد غلام داردتو میباید که باشی ور نه سَهل استزیان مایه ی جاهیّ و مالیمایه: سرمایهجاه: مقام ومنصب دراینجا کنایه ازتاج وتخت شاه شجاع که توسط شاه محمودبربادرفته است.معنی بیت: (ای محبوب من نگران بربادرفتن تاج وتخت مباش...) آنچه که اهمیّت دارد این است که وجود تو سالم باشد وگرنه خسارتهای مالی وزوال مقامات و منصب های دولتی آسان وقابل تحمّل است.جایی که تخت ومسندجم می رود به بادگرغم خوریم خوش نبود بِه که می خوریم.بر آن نقّاش قدرت آفرین بادکه گرد مَه کشد خطّ هلالیخطّ هلالی: موهای لطیفی که برگِرداگِردرخسارمی رود وسبب دلربایی وجذابیّت بیشترمی شود. معنی بیت: آفرین ومرحبا برآن نقّاش خلقت وقدرت آفرینش خداوند که باظرافت ولطافت گِرداگِردِ روی ماهِ توخطّ هلالی نقش زده وبه زیبایی وجمال توافزوده است.یا مَبْسَماً یُحاکی دُرجَاً مِن اللَالییارب چه درخورآمدگِردش خط هلالیفَحُبُّک راحتی فی کُلُّ حینو ذکرُک مونسی فی کُلّ ِ حالِفَ: پسحُبُّک: دوستی تو، عشق و محبت تو.راحتی: راحتِ من استفی: درکُلُّ: تمامحین: لحظه، دمذِکرُک: یادِ تومونسی: مونس من استفی کلِّ حالِ: در هر حالمعنی بیت: عشق و محبّت تو در هر لحظه مایه ی آرامش و آسایش من و یاد تو درهرحالی که بوده باشم مونس و همدم من است.ای یادتواَم مونس درگوشه ی تنهاییوی درد تواَم درمان دربسترناکامیسویدای دل من تا قیامتمبادازشوق وسودای توخالیسویدا: قدیمیان براین باوربودند که خال یا نقطه سیاهی در دل وجود داردکه محل احساسات است وبرآن سویدامی گفتند. سودا: تجارت ،معامله،در اینجا به معنای اشتیاق و خیال عشقمعنی بیت: اشتیاق واندیشه ی عشق توتاروزرستاخیز درقلب من خواهد بود وهرگزقلبم ازشوق تو لحظه ای خالی نخواهد ماند.من چوازخاک لحدلاله صفت برخیزمداغ سودای تواَم سرّسویدا باشدکجا یابم وصال ِچون تو شاهیمن بدنام رند لاابالیلااُبالی : کسی که ازنام وننگ پروایی ندارد، ولگرد وبی قید وبندمعنی بیت: من که بدنام وبی قید وبند وولگرد ودربدرهستم چگونه خواهم توانست به حریم وصال تودسترسی پیدا کنم؟من گدا وتمنّای وصل اوهیهاتمگربه خواب ببینم خیال منظردوستخداداند که حافظ راغرض چیستو عِلمُ اللهُ حَسبی مِن سؤالیغرض: مقصودعِلمُ الله: علم خداحسبی: مرا کفایت می کندمِن: ازسؤالی: سؤال من، خواسته ی من خداوند نیک می داند که هدف ومقصود حافظ ازاین عشقبازی چیست (ازآنجا که خداوند ازنیّت درونی من آگاه است که طمع مال وجاه ندارم) به همین سبب من دلیلی نمی بینم که خواسته ی قلبی خودرا بازگوکنم آگاهی خداوند کافیست ومن از طرح کردن مقصود خویش بی نیازم. قسم به حشمت وجاه وجلال شاه شجاعکه نیست با کسم ازبهرمال وجاه نزاع
نسترن
در سکوت