
حافظ
غزل شمارهٔ ۴۷۸
۱
نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل برکنی
۲
دل گشاده دار چون جام شراب
سر گرفته چند چون خم دنی
۳
چون ز جام بیخودی رطلی کشی
کم زنی از خویشتن لاف منی
۴
سنگسان شو در قدم نی همچو آب
جمله رنگ آمیزی و تردامنی
۵
دل به می دربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشکنی
۶
خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر
خویشتن در پای معشوق افکنی
تصاویر و صوت



نظرات
احمدعلی غلامی
رضا
فرخ مردان
محمد
حمیدرضا
paradox
پاسخ این غزل رو بهم داد و مثل همیشه منو شوکه کرد. نوش کن جام شراب یک منی *** تا بدان بیخ غم از دل برکنی دل گشاده دار چون جام شراب *** سر گرفته چند چون خم دنی
در سکوت