حافظ

حافظ

غزل شمارهٔ ۴۸۰

۱

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی

۲

دردمندان بلا زهر هلاهل دارند

قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی

۳

رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم

شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

۴

دیده ما چو به امید تو دریاست چرا

به تفرج گذری بر لب دریا نکنی

۵

نقل هر جور که از خلق کریمت کردند

قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی

۶

بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد

از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی

۷

حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر

که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 470
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 225
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 243
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 318
دیوان حافظ به خط محمدرضا ابن عبدالعزیز مورخ ۱۲۱۶ هجری قمری » تصویر 388
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 314
فریدون فرح‌اندوز :
سهیل قاسمی :
مریم فقیهی کیا :
محسن لیله‌کوهی :
فاطمه زندی :
محمدرضا مومن نژاد :
عندلیب :
افسر آریا :
شاپرک شیرازی :

نظرات

user_image
رضا ساقی
۱۳۹۷/۱۰/۱۷ - ۱۳:۵۴:۲۸
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنیسود و سرمایه بسوزیّ و محابا نکنیاغلب غزلهای عاشقانه ازاین دست که کلام شاعر به چاشنیِ شُکروشکایت مزیّن است بی هیچ تردیدی خطاب به شاه شجاع خوش سیما وشیرین حرکات است که دل عشق پیشه ی حافظ را گرفتارخود کرده است. رابطه ی حافظ با شاه شجاع تحت تاثیر عشق وعاطفه ی عمیق وفراتر ازرابطه ی شاه وشاعر بود. از همین رو همواره حسودان وکینه توزانی که این رابطه رابرنمی تابیدند به بهانه های گوناگون سعی درتیره کردن این روابط داشتند وتاحدودی نیزدراینکار موفّق بودند.غرض ورزانی که دراین غزل نیز ازآنها یادشده است.مدارا: ملاحظه کردن،ملایمت و انعطاف نشان دادنمُحابا: پروا، باک"سود وسرمایه" دراینجا کنایه ازعشق وعاشقی وازبین رفتن رابطه ی دوستیست.معنی بیت: ای حبیب، تو با نامهربانی وجوروجفادرکشتن ما جدّی هستی وهیچ ملاحظه نمی کنی، توازاینکه همه چیز (عشق وعاشقی ودوستی) ازبین برود نمی ترسی و هیچ پروایی ازاین خطر نداری.دردمندان بلا زهر هلاهل دارندقصداین قوم خطاباشدهان تانکنیزهرهلاهل: سمّی خطرناک وکُشنده، "هلال" گیاهی که دارای سمّی مهلک است و خوردن مقدار کمی از ریشه ی آن حتی به‌قدر دانه ی خردل انسان را هلاک می‌کند، در چین و هندوستان می‌روید.قصد کردن: تصمیم به نابودی کسی داستن، سوء نیت داشتنمعنی بیت: ای محبوب، تصمیم برنابودی عاشقانِ دردمند، تصمیمی خطرناک ونادرست است مراقب باش که دردمندان وبلاکشان ِ عرصه ی عشق ومحبّت، دارای زهری کُشنده هستند!"زهرهلال" کنایه ی غلوّآمیز ازاثربخش بودن ِ آه وناله ی دردمندان وعاشقان است.مست بگذشتی وازحافظت اندیشه نبودآه اکر دامن حُسن توبگیرد آهمرنج ما را که توان بُرد به یک گوشه ی چشمشرط انصاف نباشد که مداوا نکنیگوشه ی چشم: توجّه و نگاهی اندک معنی بیت: درد ورنج ما عاشقان را که به اندک توجّهی می توان ازبین برد شرط انصاف ومروّت نیست که با نگاهی مختصر درد مارا دوا نکنی.دعای گوشه نشینان بلا بگرداندچرابه گوشه ی چشمی به ما نمی نگریدیده ی ما چو به امیّد تو دریاست چرابه تفرّج گذری بر لب دریا نکنیتفرُّج: سیروسیاحت ، گردشمعنی بیت: ای دوست، وقتی که چشمان ما در آرزوی دیدارتو همچون دریاست چرا به قصد سیروسیاحت گذری برلب دریا نمی کنی؟دیده دریاکنم وصبربه دریا فکنمواندرین کاردل خویش به دریا فکنمنَقل هر جور که از خُلق کریمت کردندقول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنیخُلق کریم: خوی واخلاق بزرگوارانه وبخشندگیقول: گفتار، سخنصاحب غرضان: مغرضان، غرض ورزان.معنی بیت: نامهربانی ها وجور وجفاهایی را که ازتوبازگویی می کنند من یقین می دانم که دروغ است وعدّه ای مُغرض باهدف تخریبِ تو، نامهربانیها رابه تو نسبت می دهند توهرگزسنگدل نبوده ونامهربانی نمی کنی.ماجفا ازتوندیدیم وتوخود نپسندیآنچه درمذهب ارباب طریقت نبوَد بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهداز خدا جز می و معشوق تمنا نکنیجلوه: خودنماییمعنی بیت: ای زاهد، عاشقان را به می ومعشوقه پرستی سرزنش مکن اگر دلبرما آنسان که برما جلوه گری می کندبرتونیز خودنمایی کند قطع یقین تونیز ازخدا جز شراب وشاهد چیزی درخواست نخواهی کرد.منع اَم مکن زعشق وی ای مُفتی زمانمعذوردارمت که تواوراندیده ایحافظاسجده به ابروی چو محرابش بَرکه دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنیمعنی بیت: ای حافظ برابروان محرابی یار سجده بگذار وراز نیازکن که جزدراین محراب، درجایی دیگرنمی توانی اینچنین باصدق نیّت وازصمیم دل وجان رازونیازکنی.ابروی دوست گوشه ی محراب دولت استآنجا بمال چهره وحاجت بخواه ازاو
user_image
ارشک دادور
۱۳۹۹/۰۷/۰۴ - ۰۷:۱۰:۲۸
درد ماراکه توان برد به یک گوشه چشمشرط انصاف نباشدکه مداوا نکنیبه نظر«درد» صحیح تراست...درد و درمان معمولادرادبیات فارسی مقابل هم آمده اند
user_image
در سکوت
۱۴۰۱/۱۰/۲۵ - ۱۷:۲۹:۵۹
این غزل را "در سکوت" بشنوید: پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
زهیر
۱۴۰۲/۰۳/۱۳ - ۰۹:۵۰:۴۹
متشکر از رضا ساقی! 💐🌹👏