حافظ

حافظ

غزل شمارهٔ ۴۸۳

۱

سحرگه ره‎روی در سرزمینی

همی‌گفت این معما با قرینی

۲

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف

که در شیشه برآرد اربعینی

۳

خدا زان خرقه بیزار است صد بار

که صد بت باشدش در آستینی

۴

مروت گرچه نامی بی‌نشان است

نیازی عرضه کن بر نازنینی

۵

ثوابت باشد ای دارای خرمن

اگر رحمی کنی بر خوشه‌چینی

۶

نمی‌بینم نشاط عیش در کس

نه درمان دلی نه درد دینی

۷

درون‌ها تیره شد باشد که از غیب

چراغی برکند خلوت‌نشینی

۸

گر انگشت سلیمانی نباشد

چه خاصیت دهد نقش نگینی؟

۹

اگرچه رسم خوبان تندخویی‌ست

چه باشد گر بسازد با غمینی

۱۰

ره میخانه بنما تا بپرسم

مآل خویش را از پیش‌بینی

۱۱

نه حافظ را حضور درس خلوت

نه دانشمند را علم‌ الیقینی

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 472
دیوان حافظ به خط سلطانعلی مشهدی با تصاویر حاشیهٔ افزوده در دورهٔ گورکانی هند » تصویر 208
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 229
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 252
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 325
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 322
دیوان مولانا شمس الدین محمد حافظ شیرازی به اهتمام دکتر یحیی قریب - حافظ شیرازی - تصویر ۴۳۵
دیوان حافظ بر اساس سه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای ۸۱۳ و ۸۲۲ و ۸۲۵ هجری قمری به تصحیح اکبر بهروز و رشید عیوضی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵۵۵
خاطر مجموع (جامع دیوان جامع حافظ بر اساس بیست و یک متن معتبر چاپی) تدوین و توضیح شفیع شجاعی ادیب - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۱۰۵۳
دیوان حافظ به توضیح و تصحیح پرویز ناتل خانلری - ج ۱ (غزلیات) - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۹۶۶
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی به کوشش سید علی محمد رفیعی - خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۶۲۶
فریدون فرح‌اندوز :
سهیل قاسمی :
مریم فقیهی کیا :
فاطمه زندی :
محسن لیله‌کوهی :
محمدرضا مومن نژاد :
عندلیب :
افسر آریا :
شاپرک شیرازی :
محمدرضاکاکائی :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۷/۱۰/۰۹ - ۱۱:۵۵:۰۵
«که ای صوفی شراب آن گه شود صافکه در شیشه بماند اربعینی»این بیت گویا به این حدیث نبوی نظر دارد که:«من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»
user_image
ادهمی
۱۳۸۹/۰۵/۲۱ - ۲۳:۲۳:۰۹
با سلامدر بیت یکی مانده به آخر ،مصراع دوم(مال خویش را از پیش بینی) باید به جای (مال) از واژه ملال استفاده شود. متشکرم
پاسخ: با تشکر، کلمهٔ اشتباه تایپ شده «مآل» است که تصحیح شد.
user_image
امیرمسعود
۱۳۹۳/۰۴/۱۰ - ۰۴:۰۰:۴۹
ضمن تشکر از زحمات گردانندگان این سایت ادبی، در چندین نسخه از دیوان لسان الغیب بیت آخر را به این شکل دیده بودم: "نه حافظ را حضور درس قران" و از این حیث که درس با قران از لحاظ کلامی نزدیکتر می باشد زیباتر به نظر می رسد.با آرزوی موفقیت
user_image
محمد
۱۳۹۳/۰۴/۲۹ - ۱۹:۴۴:۲۲
درود بر همه دوستان-این شعر تو آلبومی به نام گلبانگ2 از شجریان و با کمانچه نوازی زیبا استاد بهاری به بهترین نحو اجرا شده و میتوان به خوبی ابیات را درک کرد. امیدوارم ما هم طبق بیت زیر جامه عمل پوشانیم:ثوابت باشد ای دارای خرمناگر رحمی کنی بر خوشه چینی آخ آخ آخ...ای داد و بیداد.............................................
user_image
جاوید مدرس اول رافض
۱۳۹۴/۱۱/۰۸ - ۰۳:۳۶:۱۵
..........................................................................................................................گفتم روَم به خواب و ببینم ......حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌دهدخیال دوست: 20 نسخه (801، 813، 818، 821، 824، 825، 836 و 13 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایهجمال دوست: 14 نسخه (803، 819، 823، 827، 843 و 9 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، خرمشاهی- جاوید(مر) وصال دوست: 1 نسخه (822) اشتباه کتابتجمال یار: 1 نسخۀ متأخّر (874)جمال او: 1 نسخۀ بسیار متأخّر (898)38 نسخۀ شناخته شده از قرن نهم هجری از جمله 11 نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ، غزل 223 و این بیت از آن را دارند...............................................................................................................................
user_image
جاوید مدرس اول رافض
۱۳۹۴/۱۱/۰۸ - ۰۳:۴۰:۰۷
*************************************ﻧ.....................................نه درمان دلی نه درد دینینه همت را امید سربلندی: 14 نسخه (803، 813، 814- 813، 824 و 8 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصالنمی‌بینم نشاطِ عیش در کس: 26 نسخه با اختلاف (801{«با کس» مثل: 867}، 818{نمی‌بینیم}، 819{«نشاط و عیش» مثل 827 و 14 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ}، 821، 822{نشاطِ عشق}، 823، 825، 827، 843 و 17 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ{2 نسخۀ بی‌تاریخ: «نشانِ خیر»، «نشانِ عیش») قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاویدنه کس را در جهان رویی و رایی: 1 نسخۀ بی‌تاریخ41 نسخه غزل 474 را دارند و بیت فوق در 2 نسخه نیست. 2 نسخه نیز هر دو مصرع مورد بحث را دارند اما برای دو بیت بدین صورت که دو نسخه مورخ 875 و 893 با مصرع نخست ضبط 14 نسخه، مصرع دومشان این است: (... / نه نقش عشق بر لوح جبینی) و بیت دومی نیز دارند که دکتر نیساری با توجه به انتخاب (... / نمی‌بینم نشاطِ عیش در کس) در مورد بالا به استناد آن دو نسخه، هر دو بیت را در متن آورده است:نمی‌بینم نشاطِ عیش در کسنه درمان دلی نه درد دینینه همت را امید سربلندینه نقش عشق بر لوح جبینیاگرچه به نظر می‌رسد دو مصرع بیت نخست به گزینش خانلری وعیوضی و جلالی نائینی- نورانی وصال تناسب بیشتری با یکدیگردارند ولی با این انتخاب بیت دومی در کار نخواهد بود زیرا بیت دوم بدین صورت در نسخه‌ها دیده نشد:نه همت را امید سربلندینه درمان دلی نه درد دینینمی‌بینم نشاطِ عیش در کسنه نقش عشق بر لوح جبینی**********************************************************************************
user_image
محمد حافظ دوست
۱۳۹۴/۱۲/۱۱ - ۱۹:۵۴:۱۷
ببت آخر اوج کباده کشی و جدل خواجه است با عقل گرایان. ایشان پس از ابراز عقاید و درس هایشان در بیت های اول تا یکی مانده به آخر، در بیت آخر متذکر میشوند که حاضران کلاس من کم نیستند( پیروان و دوستداران من و نظریاتم کم نیستند). همچنین علم عقل گرایان و دانشمندان قطعیت ندارد و علم الیقین نیست.
user_image
فرخ مردان
۱۳۹۶/۰۶/۱۶ - ۰۷:۰۳:۱۸
@محمد: کسی در خلوت تدریس نمیکند. خلوت محل یادگیریست:نه من حضور دل لازم را دارم برای خلوت نشینی و یادگیری معنوی و نه کسی هست که بروشنی قضیه را بداند و یادم بدهد.
user_image
بنده
۱۳۹۷/۰۹/۰۷ - ۱۷:۱۸:۱۶
با سلامشرح این غزل توسط دکتر ابراهیمی دینانی در برنامه معرفت:قسمت اول:پیوند به وبگاه بیرونیقسمت دوم:پیوند به وبگاه بیرونیقسمت سوم:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
رضا ساقی
۱۳۹۷/۱۰/۲۱ - ۱۳:۱۱:۲۵
سحرگه رهروی درسرزمینیهمی‌گفت این معمّا با قرینیرَهرو: کسی که درجستجوی حقیقتی قدم درراهی گذاشته که گمان می کندبه سرمنزل مقصود منتهی می گردد، سالکمعمّا: سخن نکته دارو پیچیده قرین: هم صحبت وهم نشین.معنی بیت: سحرگاهان رهروی درشهری باهمدم وهمراه خویش این سخن نکته دارمطرح کرد وگفت:که ای صوفی شراب آنگه شودصافکه درشیشه بماند اربعینیصوفی : کسی که تقوا وپرهیزگاری پیشه کرده به این امید که دلش ازناپاکیها صاف وبی آلایش گردد. امّا معمولاً دردیوان حافظ "صوفی" درکارخودموفّق نیست چرا که توان مقابله با وسوسه ی نفس راندارد وبا ریا وتظاهر وفریبکاری مقاصد شخصی رادنبال می کند. دراین غزل نیزچنانکه شاهدهستیم "رهرو" با گوشه وکنایه وتذکّردادن به صوفی، درحال آگاهسازی اوست تاطریق راستین رستگاری یعنی عشق ورندی رابشناساند. صاف: زلالاربعینی: چهل روزیمعنی بیت: ای همنشین وهمدم من که باپرهیزگاری قصد کرده ای دل وجانت راصاف وزلال گردانی، بدان که صاف شدن دل نیز همانند رسیدن وصاف شدن شراب است شراب وقتی رسیده وصاف می گردد که چهل روز دردرون شیشه درشرایط بخصوص بماند.دراینجا بنظرمی رسد که رهرو به رسم چلّه نشینی دراویش اشاره دارد. مطابق این رسم صوفی یا درویش تحت شرایط خاصی چهل روز درجایی مشخص به عبادت وتسبیح وذکرمی پردازد تا دلش زلال وصاف شود به عبارت دیگرکسی که چلّه نشینی می کند درحقیقت مشابه کارکسی راانجام می دهد که درحال شراب کشی هست هردوسخت تلاش می کنند آلایش ها وغل وغش را بزدایند تا به "صافی" دست یابند صوفی به صاف شدن دل وشراب کِش به شراب خالص وناب.آن حریفی که شب وروزمِیِ صاف کِشدبود آیا که کندیاد ز دُردآشامیخدازان خرقه بیزاراست صدبارکه صد بُت باشدش در آستینیبُت: مجسّمه‌ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می‌کنند؛ صنم، معشوق وچیزهایی که انسان درحدّپرستش آنها رادوست دارد. افکارواندیشه های باطلمعنی بیت: ای صوفی! بدان که خداوند از خرقه ای که درزیرآن صدها بت نهان است وبرای پنهان کردن صدعیب پوشیده می شود بیزاراست خدا ازآن خرقه ای که درسر صاحب آن، افکارپلید واندیشه های شیطانی موج می زند متنفّراست.خرقه پوشیّ من ازغایت دینداری نیستپرده ای برسرصدعیب نهان می پوشممروّت گرچه نامی بی‌نشان استنیازی عرضه کن بر نازنینیمروّت: انصاف و جوانمردینیازی عرضه کن: اظهار نیازمندی کن معنی بیت: دراین دوره وزمانه هرچندکه جوانمردانگی وانصاف دررفتارکسی دیده نمی شود ونامی بی نشان است با اینحال اگرخوبرویی مشاهده کردی به امیداینکه درحق تو نامردی نخواهدکرد به اودل بباز واظهارنیازمندی کن.نیازمندبلا گو رخ ازغبارمشویکه کیمیای مراداست خاک کوی نیازثوابت باشد ای دارای خرمناگررحمی کنی برخوشه چینیثواب: مزد و پاداشدارای خرمن: صاحب ثروت ودولت"خوشه چین" کنایه ازفقیر وتهیدستمعنی بیت: ای توانگر وای دارا، بدان که اگربرتهیدستان وفقیران کمک کنی هرگزکار توبدون اجر وپاداش نخواهد بود.توانگرادل درویش خودبدست آورکه مخزن زر وگنج درم نخواهد ماندنمی‌بینم نشاط عیش درکسنه درمان دلی نه درد دینینشاطِ عیش: خوشباشی و شادمانیدردِ دین: غیرت ودرد دینداری معنی بیت: دراین زمانه همه ملول وافسرده دل هستند من نه کسی راشادمان می بینم ونه دارویی برای تسکین درد دل. هیچکس نه تنهابرای عیش وخوشباشی کاری نمی کند بلکه برای حفظ دین ودینداری نیزکسی تلاشی نمی کند.یاری اندرکس نمی بینیم یاران راچه شددوستی کی آخرآمددوستداران راچه شد!درون‌ها تیره شدباشدکه ازغیبچراغی بَرکُند خلوت نشینیباشد: بادا، آیا رقم خواهدخوردغیب: عالمی نهانی که خداوند، فرشتگان، کتاب‌های آسمانی، پیامبران، قیامت، بهشت، و دوزخ در آن قرار دارند.چراغی بر کُنَد: چراغی روشن کند خلوت نشینی: یک عارف وفرزانه ی گوشه نشینمعنی بیت: درون آدمیان همه تیر وتارشده است آیا این اتّفاق رقم خواهد خورد که فرزانه ای خلوت نشین به مددِ امدادهای غیبی چراغی روشن سازد تا دلهای آدمیان ازظلمت وتاریکی به سوی نوررهنمون شوند؟آب حیوان تیره گون شد خضرفرّخ پی کجاستخون چکیدازشاخ گل بادبهاران راچه شد؟گر انگشت سلیمانی نباشدچه خاصیّت دهدنقش نگینینقش نگین: اشاره به اسم اعظمی که برنگین انگشترحضرت سلیمان حک شده بود معنی بیت:اگرکسی انگشتر حضرت سلیمان را در اختیار داشته باشد ولی درونش پراز پلید وزشتی باشد نمی تواند ازقدرت اعجاز آن بهره مند گردد تنها اسم اعظم به همراه داشتن کافی نیست انگشتری اسم اعظم، انگشت سلیمانی می خواهدتا معجزه کند. چنانکه در داستان حضرت سلیمان نیزمی بینیم که دیو انگشترسلیمان راتصاحب می کند امّا نمی تواند به تخت سلیمانی تکیه بزند وسرانجام رسوامی گردد.من آن نگین سلیمان به هیچ نستانمکه گاه گاه براو دست اهرمن باشداگرچه رسم خوبان تندخوییستچه باشد گر بسازد با غمینیغمینی:غمگینی، دل افسرده ای معنی بیت:اگرچه راه ورسم همه ی خوبرویان کج خُلقی ونامهربانیست مگرچه اتّفاقی می افتد اگرگلچهره ای با عاشق غمگین خود با خوشرویی رفتار کند تا دلش ازبندغم آزادگردد!به لابه گفتمش ای ماه رخ چه باشد اگربه یک شکرزتو دلخسته ای بیاسایدبه خنده گفت حافظ خدای رامسندکه بوسه ی تو رخ ماه رابیالایدره میخانه بنما تا بپرسممآل خویش راازپیش بینیمَآل: سرانجام و پایان کارازپیش بینی: ازکسی که پیش گویی می کند(پیرمیخانه)معنی بیت: راه میکده رانشانم دهیدتا ازپیرباده فروش هم اوکه رخدادهای آینده راپیشگویی می کند سرانجام کارخویش راجویا شوم.به کوی میکده هرسالکی که ره دانستدری دگرزدن اندیشه ی تبه دانستنه حافظ راحضوردرس خلوتنه دانشمند را علم الیقینیحضوردرس خلوت: درکلاس درس حضورِ ذهن داشتندرس خلوت: درگوشه ی تنهایی نشستن وبه کشف وشهودپرداختنعلم الیقین: 1- دانستن چیزی به کمال یقین که هیچ شک و شبهه در آن نباشد.2-- مرحله‌ای از سلوک، پیش از عین‌الیقین و حق‌الیقین که سالک در آن به حقایق ورازهایی ازاسرارخلقت پی می‌برد.معنی بیت: دردوره وزمانه ی بسیارنامناسبی بسرمی بریم نه حافظ درخلوتگاه خویش از آشفتگی خاطرمی تواند به کشف وشهودبپردازد ونه دانشمندِ دل آگاهی وجود دارد که به دانش وحقیقتی رسیده باشد دانشی که هیچ شک وشبهه ای درآن نباشد.حافظ مدار امیدفرج ازمدارچرخداردهزارعیب وندارد تفضّلی
user_image
غلامرضا انصاری
۱۳۹۸/۰۷/۲۳ - ۱۶:۱۰:۰۶
نمیدانم چرا همه میخوانند چراغی بَر کند خلوت نشینیمن اهل فارس هستم و از قدیم چیزی که از چراغ و چشم میگفتند اینه که چراغ را بِر کن یعنی روشن کن و یا چشمش از دیدن او بلر شد، چشمش کور بود و بِر شد و این بِر کردن به معنای برپا کردن چراغ نیست بلکه به معنی روشن کردن است. جناب گرمارودی هم بَر گردن میخونه. یه چرخی تو روستاهای فارس بزنه تا ببینه که این واژه قدیمی به چه معناست. حداقل به دو روش میخوندش.یا اون شعر باباطاهر که " مژه گردم به گرد دیده پَرچین" ولی غالب مردم آن را پُر چین میخوانند به این معنی که دور دیده را چین دار میکنم. پَر چین با خار درست میکنن و روی دیوار باغ میذارن تا کسی وارد نشه همانطور که شاعر میگه با مژه هایم دور چشمم پَرچین درست میکنم تا غیر از تو را نبینه.
user_image
احمد فرزین
۱۳۹۸/۱۰/۲۳ - ۱۱:۰۹:۰۰
گر انگشت سلیمانی نباشد چه خاصیّت دهد نقش نگینیعمرو بن معدی کرب که از سلحشوران نامدار عرب بود شمشیری موسوم به «صَمْصامه» داشت که در بُرندگی زبانزد بود. خلیفه دوم آن را خواست و چون کارآیی مطلوب را در آن شمشیر نیافت به عَمْرو نوشت: صمصامه تو، بر خلاف شهرتی که دارد، بُرندگی لازم را ندارد. عَمْرو نیز در
پاسخ خلیفه نوشت: من شمشیر برایت فرستادم، نه ساعد، و شهرتی که صمصامه در بُرندگی دارد مرهون بازوی توانمند من است[تسنیم، جلد 2 - صفحه 79]
user_image
پژمان کیهان فر
۱۳۹۸/۱۲/۱۹ - ۰۷:۴۲:۳۳
حافظ مدتی را میهمان رهروی سعادتی چون خود در شهری یا جایی دیگر بود و شبها با همدیگر به خلوت شیخی زاهد می رفتند و روزها به میان مردم، تا اینکه شبی حافظ از بی مروتی و ریای شیخ به تنگ آمد و اول صبح با ناراحتی به همراه خود گفت: آیا شراب ناپاک (از نظر صوفیان) اگر چهل روز در شیشه بماند پاک میشود؟ که شیخ یا هر کس دیگری با چله نشینی پاک شود؟ و سپس حافظ باورهای روشنگر خود را همچون راهنما برای همراه خویش بازگو میکند و می گوید: کسی(شیخ) که در خرقه زهد پنهان شده و ستم میکند، زمین و خرمن پربار دارد و به کس نمی بخشد مروت و جوانمردی ندارد، توانگر بایستی به ناتوان کمک کند، اما شیخ چله نشین شما اینچنین نیست و مردمِ اینجا، درمانده و ناراحتند و شیخ به فکر آنها نیست، نه محبتی هست و نه صداقتی، و دلها تیره و ناپاک شده از دست این شیخ، کاش امدادی از غیب و از روزگار بیاید و ریشه ی این خلوت نشینی های خانمان سوز را بر کنَد، شیخ (نقش نگین) نمی داند که بدون مردم (انگشت سلیمان) هیچ است و ارزشی ندارد، گرچه خاصیت خوبان(کنایه به شیخ) و توانگران تند خویی و بی پروایی ست، اما چه می شود اگر به مردم رنجور و ناراحت کمک کنند؟ حال ای همراه من، بگو راه میخانه از کدام سمت است تا از این خلوت نشینی های بی مایه دور شوم، بقیه راه را خودم می پرسم، تو هم اگر می خواهی از راه شیخ و خلوت بی حاصل صوفیان روی بگردانی(مآل) و آزاد شوی، از همین راه به دنبالم بیا، نه من دیگر می توانم در این خلوت ها حضور یابم و نه شیخ اعتباری دارد. 1398/12/18
user_image
پژمان کیهان فر
۱۳۹۸/۱۲/۱۹ - ۰۸:۰۴:۰۴
البته، بالطبع این داستان می تواند از ذهن حافظ سرچشمه گرفته باشد و لزوما روی نداده باشد.
user_image
ابوتراب. عبودی
۱۴۰۱/۰۹/۱۰ - ۱۲:۱۳:۴۶
باسلام و ادب احترام محضر استادان فرهیخته وادب پرور شعرو ادبیات فارسی. بااحترام حاشیه بر مصراع چراغی بر کند خلوت نشینی. با عرض معذرت از استادان گرامی،در ادبیات فارسی بلأخص گویش شیرازی ،کلمه ، (بَر کُند ) کاملا اشتباه است. اولا کلمه بر بسیط است و معانی مختلف دارد به طور مثال، از بر کردن متن یا اشعار، بر،به معنی کنار  نزدیک، بر در گویش شیرازی تا نیم قرن پیش به لباس پوشیدن ، لباس بر کردن میگفتند،  و ایضاً برسر تربت حافظ به معنی بالای قبر وخاک حافظ،، برمحمد صلوات،، به محمد صلوات، ووو... واما چراغی بر کند خلوت نشینی،، حافظ شیرازی با گویش شیرازی اصیل فرموده،، چراغی بِرّ کند،، بِر به معنی روشن هنوز هم اغلب شیرازیان اصیل وقتی خیره بشی و بهشون نگاه کنی،  می گویند چیه چیشاتُ دوختی بهم بـِرّ و بِر نگام میکنی ،پس نتیجه میگیریم که حضرت حافظ فرموده .  چراغی بـِر کند،،ب مکسور، درونها تیره شد باشد که از غیب (چراغی بِـر کُند خلوت نشینی) چراغی روشن کند خلوت نشینی. با احترام ابوتراب عبودی  
user_image
یوسف شیردلپور
۱۴۰۱/۱۰/۱۳ - ۰۰:۳۶:۲۰
درود برهمه دست اندرکاران برنامه سایت شعر وادبیات فارسی گنجور وهمه شرکت کنندگان، تک تک وبیت به بیت این غزل والبته همه غزلهای حافظ وچه بسا شاعران دیگر درسیست سراسر پند آموز واما درمورد بیت هشتم: گرانگشت سلیمانی  نباشد  چه خاصیت دهد نقش نگینی خطاب به کسانیست که درصدر فرماندهی و سکاندار یک لشکر یازیر مجموعه ای هستند ومیگه این عزیزانی که باچشم حقارت به آن نگاه میکنی وراحت ازکنارشان رد میشی انگشتان دستند وگرنه چه فایده  اگشتری وپست ومقام و منزلت؟  بشنوید این غزل راباصدای محسور کننده استاد شجریان....دولت عشق    
user_image
در سکوت
۱۴۰۱/۱۰/۲۵ - ۱۷:۳۲:۴۵
این غزل را "در سکوت" بشنوید: پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
دکتر امین لو
۱۴۰۲/۰۳/۲۸ - ۰۵:۰۲:۲۹
ثوابت باشد ای دارای خرمن  اگر رحمی کنی بر نازنینی در ایام قدیم شغلی به نام خوشه چینی وجود داشت کسانی که فقیر بودند و مزرعه ای نداشتند هنگام درو کردن مزرعه ها پشت سر دروگر ها می افتادند و خوشه هایی را که توسط دروگرها درو نشده بود می چیدند اگر صاحب مزرعه انسان بخشنده و سخی بود عمدا شلخته درو می کرد تا خوشه های بیشتری برای خوشه چین باقی بماند. حافظ در این بیت به این رسم اشاره کرده است.
user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۵/۲۷ - ۰۲:۲۷:۴۲
8- گر انگشت سلیمانی نباشد - چه خاصیت دهد نقش نگینی  [جامی] جز در انگشت سلیمان نیست خاتم را اثر - چون نه انگشت سلیمانی بود خاتم چه سود [یزدانپناه عسکری] آنچه مهم است نیروئیست که نگین و انگشتری را آکنده از اقتدار کند. _____ 50 + 2+1:199