حافظ

حافظ

غزل شمارهٔ ۴۹۵

۱

می خواه و گل افشان کن، از دهر چه می‌جویی؟

این گفت سحرگه گل، بلبل تو چه می‌گویی؟

۲

مَسْنَد به گلستان بر، تا شاهد و ساقی را

لب گیری و رخ بوسی، می نوشی و گل بویی

۳

شمشاد خرامان کن وآهنگِ گلستان کن

تا سرو بیاموزد از قدِّ تو دل‌جویی

۴

تا غنچهٔ خندانت دولت به که خواهد داد

ای شاخِ گُلِ رعنا، از بهر که می‌رویی؟

۵

امروز که بازارت، پرجوش خریدار است

دریاب و بنه گنجی از مایهٔ نیکویی

۶

چون شمعِ نکورویی، در رهگذرِ باد است

طَرْفِ هنری بربند از شمعِ نکورویی

۷

آن طُرِّه که هر جَعدش، صد نافهٔ چین ارزد

خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش‌خویی

۸

هر مرغ به دستانی در گلشنِ شاه آمد

بلبل به نواسازی، حافظ به غزل‌گویی

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 483
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 242
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 259
دیوان حافظ به خط محمدرضا ابن عبدالعزیز مورخ ۱۲۱۶ هجری قمری » تصویر 378
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 295
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (براساس نسخه مورخ ۸۲۴ هجری) به کوشش سید محمدرضا جلالی نائینی و نذیر احمد - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۴۸۳
دیوان مولانا شمس الدین محمد حافظ شیرازی به اهتمام دکتر یحیی قریب - حافظ شیرازی - تصویر ۴۸۶
خاطر مجموع (جامع دیوان جامع حافظ بر اساس بیست و یک متن معتبر چاپی) تدوین و توضیح شفیع شجاعی ادیب - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۱۰۷۵
دیوان حافظ بر اساس سه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای ۸۱۳ و ۸۲۲ و ۸۲۵ هجری قمری به تصحیح اکبر بهروز و رشید عیوضی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵۶۵
فریدون فرح‌اندوز :
حسین محبی :
سهیل قاسمی :
آذر پژوهش :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :
محسن لیله‌کوهی :
سارنگ صیرفیان :
عندلیب :
افسر آریا :

نظرات

user_image
مهدوی
۱۳۸۹/۱۱/۰۹ - ۲۲:۱۰:۲۶
سلامممنون از ابتکار بسیارخوب وارزشمندتون
user_image
علیرضا
۱۳۹۰/۱۰/۲۶ - ۰۰:۰۸:۱۷
سلامتبریک میگم بهتون به خاطر تلاشی که برای زنده نگاه داشتن فرهنگ ایران زمین انجام میدید.در این آشفته بازار اگه همچون فردوسی کسانی نباشند که با زنده نگاه داشتن هویت فرهنگی بقای فرهنگی این مرز و بوم رو تضمین کنند معلوم نیست در صد سال آینده اثری از این فرهنگ باقی بمونه.مجددا" سپاسگزارم
user_image
محسن شهبازی
۱۳۹۱/۰۵/۱۲ - ۰۳:۲۰:۴۳
مرسی از سایت بسیار خوبتون
user_image
حسین - م
۱۳۹۱/۰۷/۱۹ - ۰۹:۱۹:۳۶
سلام دمتون گرم خیلی جالبهمتشکرم
user_image
امین کیخا
۱۳۹۱/۰۸/۲۸ - ۲۳:۲۰:۵۲
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه امد دستان بمعنی حیله است اما با هزار دستان هم نظری دارد .شاه هم به دلیل ملک یوم دین منظورش پروردگار بوده است.
user_image
سعید گودینی
۱۳۹۱/۰۹/۱۰ - ۰۴:۳۹:۴۵
بسیارممنون ازتلاش و نوآوری که دارید .همیشه پاینده و پیروز باشید .
user_image
سید جواد بهور
۱۳۹۱/۰۹/۱۷ - ۱۱:۵۱:۰۸
لطفا تعبیر غزل می خواه و گل افشان کن ... را برام بنویسید ممنون میشم
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۰:۵۶:۵۹
سید معنی اشکار است دلیری باز گفت می خواهد .
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۱:۱۱:۵۲
دلجویی را حافظ به معنی مهر بانی و نوازش به کار برده است مثلاسایه طوبی دلجویی حور و لب حوض که این طور ترجمه می شود مهربانی حور . اما دلجویی را فردوسی برای تسلی به کار برده است ،
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۱:۱۷:۱۲
خویشتن را مرغ انگاشتن در میان رازوران و عرفا خیلی شایع است عطار کتاب منطق طیری نوشته که یعنی زبان مرغان و ابن سینا نیز کتابی با عنوان رساله طیر دارد و کتابی به نام هرمس و زبان مرغان و جود دارد و هرمس شاید همان الیاس باشد که زنده به بهشت رفت
user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۱:۳۰:۲۲
شراب بخواه از روزگار چه توقعی داری گل در وقت سحر گفت از این معنی چه میجویی2بساط عیش را ببر به باغ تا لب شاهدرابگزی!ورویش را ببوسی شراب و گل و...3شمشادخرامان کن یعنی قامت مثل شمشادت را با ناز ببر آهنگ گلستان کن هم که یعنی به قصد باغ برو تاسرو ازقامت تو یاد بگیرد سید جان ببخشید سخت تر از اونیه که در نگاه اول تصور میشه تا اینجا داشته باش فعلا
user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۱:۳۸:۵۳
4تاسعادت بوسیدنت نصیب که میشود پس ای شاخه گل زیبا برای چه کسی میرویی5مثل شمع زیباییت رو به نابودی و زوال است از نور شمع خود بهره ای ببر6امروز که بازار گرمی داری متوجه باش که از کارهای خوب بهره ای فراهم کنی برای خودت
user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۱:۴۶:۳۱
7همینطور که از موی پیچ در پیچ پیشانی که هر تاب آن به صدتا نافه چین می ارزد بهرمندی کاش از خوش خلقی هم سهمی داشتی به به زیبا بود ممنون سید خودم تا حالا این بیتو خوب ندیده بودم 8و اما دست آخر میفرماید هر مرغی با حیلع ای به باغ شاه راه پیدا میکند بلبل از راه آواز و حافظ با غزل سراییشبا پوزش از همه بزرگان و البته حضرت حافظ
user_image
رهام
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ - ۰۱:۴۸:۳۷
حیله
user_image
neda
۱۳۹۲/۰۹/۰۳ - ۰۰:۳۲:۰۸
واقعا مرسی من همه کارای دانشجوییمو از این سایت انجام میدم
user_image
عمرانی
۱۳۹۲/۱۲/۱۰ - ۱۴:۳۶:۰۳
مر30بابت سایتتون خیلی ازش برای تحقیقاتم استفاده میکنم.
user_image
فرهاد
۱۳۹۳/۰۴/۰۳ - ۱۴:۴۶:۲۵
از آن‌ غزل‌های نابِ حافظ است که هیچ تعبیر عرفانی ندارد، بلکه زمینی‌ست و بسیار زیبا و لطیف و آموزنده می‌باشد.بیت بسیار زیباییست:آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزدخوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۰۷/۲۲ - ۰۲:۱۹:۵۶
اشعار حافظ
user_image
محمد
۱۳۹۴/۰۶/۰۹ - ۰۲:۱۹:۴۴
از دوستانی که می گن این شعر یا اشعار دیگر حافظ زمینی هست و عرفانی نیست خواهش می کنم وقتی با ترمینولوژی و ادبیات و سمبلیزم عرفانی آشنا نیستنداظهار نظر نکنندبرای درک همین غزل فعلی کافیه به دو غزل قبل تر که با مطلع "ای پادشه خوبان" اغاز میشه و شکی در عرفانی بودنش نیست رو ببینید تا معنی اصطلاحاتی مانند بلبل و گل و شمشاد خرامان کردن و گلستان و غیره را بهتر متوجه بشیددر تفسیر اثر یک شاعر باید به این نکته بسیار مهم توجه داشت که سخنان هر کسی محکم و متشابه دارهباید متشابهات رو با محکمات تفسیر کرد و نه طبق میل خودمون
user_image
کنجکاو
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۰۰:۰۲:۵۰
با سلام به همه دوستان دوستان عزیز و گرامی کلمه دستان یکی به معنی حیله و نیرنگ است که خیام آن را در این رباعی به کار برده است " گر می نخوری طعنه مزن مستان را ، بنیاد مکن تو حیله و دستان را ، تو غره بدان مشو که می می نخوری ، صد لقمه خوری که می غلام است آن را . و معنی دوم دستان ، داستان است که خواجه بزرگوار شیراز و پیامبر عشق آن را در تخلص خود در غزل 495 بکار برده است با سپاس از توجهتان
user_image
س ، م
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۰۶:۱۷:۵۷
دستان در ادبیات فارسی تا آنجا که من اطلاع دارم به مانای1، دودست2، حیله و نیرنگ 3 ، لقب زال نریمان ، پدر رستم ، آنهم به خاطر ارتباط با سیمرغ و سحر و جادویی که در میان بود که زال دوبار ازین سحر سود برد.4 ، نغمه و آهنگ ،که به بلبل لقب هِزاردستان داده اند چون گفته اند هر نغمه ی بلبل با نغمه ی دیگرش متفاوت استولی هرگز به مانای داستان ندیده ام و در بیت تخلص این غزل نیز همان حیله و نیرنگ معنا میدهد
user_image
س ، م
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۰۶:۲۲:۲۸
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمدبلبل به نواسازی حافظ به غزل گوییگویی سفارش می کند : در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
user_image
کنجکاو
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۱۰:۴۲:۳۶
دوست عزیز اگر هر مرغ با حیله ای وارد گلشن شاه شود با توجه به اینکه تمام شعرا میهمان و دعوت شدگان دربار بوده اند آیا خواجه حافظ اسبثنائن قاچاقی و با کلک وارد میهمانی میشده است ؟!!!!!!! و یا هر کدام با داستانی متفاوت و دل انگیز ؟
user_image
س ، م
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۱۳:۰۶:۳۲
کدام شعرا میهمان و دعوت شدگان دربار بوده اند ؟،،،عزیزم راست میگویی حق با شماستاگر به زعم شما دستانی را که من معنا کردم به مانای” قاچاقی و با کلک“ بگیریم حتماً درست میگوییدولی من که دستان را قاچاق و کلک معنا نمی کنم بلکه بهانه ای برای نزدیک شدن به دوست میدانم ، انطور برداشت کردم که نوشتم ، چون در هیچ کجا دستان را به مانای ” داستان “ ندیده ام اگر شما دیده اید لطف کنید مرا آگاه بفرماییدزنده باشید
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۱۳:۲۷:۱۵
جالب بود س م جانبه گمانم در این بیت هر دو معنای حیله و آهنگ را میتواند در بر داشته باشد، مازندرانی ها نیز از واژه دستک برای بیان مفهوم حقه و داستان دروغ استفاده میکنند.
user_image
س ، م
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۱۴:۰۱:۵۴
روفیا جان یادآوری خوبی بود ، لغت ” دستک“این دستک هم از آن گربه های مرتضی علی ست ها {مرتاض علی}همه جا کاربرد دارددفتر و دستک ، دستک و تمبک و حتی به جای بامبول ،،،،،،،bamboule لفظ فرانسه باید باشد ولی در فارسی لغت بسیار زیبایی ست که گاهی سوارش می کنند درود
user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۴/۱۱/۰۴ - ۱۷:۵۸:۴۷
بسم الله الرحمن الرحیمبگیرم آن سر زلف و به دست خواجه دهم/که سوخت حافظ بیدل ز مکر و دستانش
user_image
حسین
۱۳۹۵/۰۲/۲۴ - ۱۷:۴۱:۵۶
سلام 1پیشنهاددارم براتون ؛ لطفن اشعارروبه نستعلیق بنویسید.
user_image
امیر
۱۳۹۵/۰۳/۱۸ - ۱۶:۳۲:۰۷
لطفا به این بیت توجه کنید که میفرماید:تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد - ای شاخه گل رعنا، از بهر که میرویی؟با چه افسوسی حافظ به این شاخه گل رعنا (انسان) نگاه میکند که قدر خود را نمیداند و ای بسا مصروف بازیچه دنیایی میشود.
user_image
سهیل
۱۳۹۶/۰۲/۱۵ - ۲۱:۴۵:۵۹
سلام دوستان اینجا نزدیک ترین معنی دستان نغمه و سرود است نه داستان و حیله اگرچه معانی فوق نیز ممکن است در نظر بیاید
user_image
فرخ مردان
۱۳۹۶/۰۶/۱۶ - ۱۱:۳۳:۵۳
درود بر شما و درود بر همه حاشیه نویسان شما، ازجمله مفصل نویسان و پراکنده گویانِ دل گوی!خدمتی کرده اید شایسته. اگر دوستان در فرنگ باشند میدانند که یک وب سایت برای اداره خودش باید:1- آگهیِ زیاد بگیرد. یا:2- اسپانسر دولتی ، دانشگاهی ، شرکتی و غیره داشته باشد. یا:3- حق اشتراک بگیرد. یا:4- کمک های داوطلبانه مردمی را هر از چند گاهی اعلان و درخواست کند.امیدوارم اسپانسرهایی فرهنگی( چه خصوصی و چه دولتی) همت نشان دهند و بیاری شما بیایند، مخصوصا فرهنگستان و یا دانشکده های ادبیات ، که تبلیغ خوبی برای پرستیژ آنها هم هست.بهر حال...تا بعد بدرود!
user_image
نیکومنش
۱۳۹۷/۰۷/۱۹ - ۰۸:۲۰:۳۱
درود بی کران بر همراهانتا غنچه خندانت دولت به که خواهد دادای شاخه گل رعنا از بهر که می روییدل بستن به دنیا همانند در اغوش پناهندن غنچه بر روی شاخه گل می باشد که در نزدیکترین زمانی به دست شخص نا معلومی چیده شده و برایش خوشی به همراه خواهد داشن و برای شاخه گل جز حسرت چیز دیگری باقی نخواهد ماند پس ای انسان به جای دل سپردن به دنیا دل به عشق بسپار که ارمغانی است جاودانه...می خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی...
user_image
نیکومنش
۱۳۹۷/۰۷/۱۹ - ۰۸:۴۲:۵۰
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می جویی این گفت سحر گه گل بلبل تو چه می گوییحافظ که سحرگاه با اقبال عشق به وصال معشوق رسیده و همچون بلبلی زبان گلایه از شدائد روزگار بر معشوق باز کرده است معشوق از گلایه مندی حافظ خروشیده وبه او متذکر می شود که در زندگی فقط به معشوق و سر مستی از او مشغول شده و اوقات را به شادمانی گذراند واز دل مشغولی به دنیا بپرهیزد که خوشایند معشوق نبوده و باعث بر اشفتن معشوق می شود ...
user_image
محمدرضا
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ - ۰۱:۰۱:۳۹
با سلام سپاس از دست اندرکاران و حامیان مجموعهمدتی است که روزانه به اقتضاء وقت سرکی میکشم و میخوانم و هکچنان متوجه تعصب برخی عزیزان به ضرورتا عرفانی بودن همه اشعار و ابیات لسان الغیب شدم..شکی به این نیست که به واسطه حافظ بودن شاعر شیرازی بسیاری از اشعار برگرفته و الهام گرفته از آن کتاب آسمانی است اما لزوما به انسانی خاکی سرو کار داریم که برای امرار معاش شاگردی نانوایی میکرده و بعضا مداحی حاکمان و پس اینکه وی را از لذات دنیوی پیامبر گونه مبرا بدانیم بی انصافی کردیم..لب گرفتن از دلبر شیرین سخن را میتوان معنوی و دنیوی معنا کرد ...هر چند همشهری بنده مانند هر شیرازی دیگری به استفاده از زمان عمر به تفریح و تفرج و شادی و در جمع بودن دو روز عمر معتقد بوده پس بعید نمی پندارم که لذتهای مادی زمان خود را برای خود حرام نمیدانسته.. هرکسی از ظن خود شد یار من....
user_image
رضا ساقی
۱۳۹۷/۱۱/۰۸ - ۱۴:۵۱:۴۱
می خواه وگل افشان کن ازدَهرچه می‌جوییاین گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گوییمِی خواه: مِی بخواه گل افشان کن: گل به پاش ،گل نثار کن،کنایه از خوشباشی وخوشحالیدَهر: روزگارمعنی بیت: ای دل درجستجوی چه هستی ازروزگارچه می جویی؟ می بخواه وگل وبه پاش وشادخواری کن سحرگاهان پیام گل همین بود ای بلبل که درفغانی وناله می کنی توچه می گویی نظرتوچیست؟ای بلبل دیگرازفراق گل منال، ببین که چگونه گل پرده ی غنچه دریده،شکفته شده و تورابه عیش وشادخواری دعوت می کند؟رونق عهدشباب است دگربُستان رامی رسدمژده ی گل بلبل خوش الحان رامَسند به گلستان بَر تا شاهد و ساقی رالب گیری ورخ بوسی می نوشی وگل بوییمَسْنَد: تکیه گاه، فرش، نوعی بالش بزرگ، بساط عیششاهد: معشوق،مغبچه، جوان زیبا ودلربامعنی بیت: بساط عیش به گلستان0 ببرکه وقت عشرت است ساکت منشین باعطروبوی گل مشام جان رامعطّرساز، بررخ زیبای ساقی بوسه بزن وازلب سرخ وآبدارشاهد،شراب لعل وروح افزا بنوش.به دورگل منشین بی شراب وشاهدوچنگکه همچو روزبقا هفته ای بود معدودشمشاد خرامان کن وآهنگ گلستان کنتا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی"شمشاد" کنایه ازقامت والای یاراستشمشادخرامان کن: باناز وادا راه برومعنی بیت: ای حبیب، بانازواَدا واِفاده قامت والای خودرابه حرکت درآر وبطرف گلستان بیا تا سرو ازقامت والای توشیوه ی نازوعطوفت ونوازش کردن بیاموزد.ساقی چمن گل رابی روی تورنگی نیستشمشاد خرامان کن تا باغ بیاراییتاغنچه ی خندانت دولت به که خواهد دادای شاخ گل رعنا از بهر که می‌روییغنچه ی خندان: کنایه ازلب معشوقدولت: بخت واقبال،مال وثروت، کنایه ازنعمت وسعادت، دراینجاکنایه ازبوسه وکام"شاخ گل رعنا" کنایه ازنوجوان بودن معشوق است.معنی بیت: به انتظارمی نشینیم تا ببینیم که توفیق چیدن گل بوسه ی تونصیب چه کسی خواهدبود واین نعمت کامرانی ازآنِ که خواهدبود ای نوجوانِ خوش قامت وای گل خوشگل ودلپذیربه چه کسی تعلّق داری وبرای چه کسی اینچنین زیباقدمی کشی؟چشمت ازنازبه حافظ نکندمیل آریسرگرانی صفت نرگس رعنا باشدامروز که بازارت پرجوش خریداراستدریاب و بنه گنجی از مایه ی نیکوییمعنی بیت: ای حبیب امروز که بازارعشق وعشوه فروشی توپررونق وپرخریداراست فرصت راغنیمت بشمار وباسرمایه ی رفتارنیک وبالطف ومهربانی باعاشقان،گنجی ذخیره کن که این رونق واین گرمی دایم پایدارنخواهد ماند.امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهندگرخرابی چو مرا لطف تو آباد کندچون شمع نکورویی دررهگذرباداستطَرفِ هنری بربند از شمع نکوروییطرف هنری بربند: سعی کن هنرمندانه بهره برداری کنی،بهره ی اخلاقی وفضیلتی ببریمعنی بیت: خوب رویی وزیبایی ِ رخسارهمانند شمعیست که درمسیرباد روشن است وهرلحظه بیم خاموشی آن می رود سعی کن باهنرمندی ازسعادتِ نیکورویی بهره ی اخلاقی ودانش وفضلیتی ببری. هش دار که مهلت روشنایی این شمع پنج روزی بیش نیست. پنج روزی که دراین مرحله مهلت داریخوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیستآن طرّه که هر جَعدش صد نافه ی چین ارزدخوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خوییطرّه: آن قسمت اززلف که به قصد دلبری برپیشانی ریزند. دراینجا به معنای کلّی زلف یاگیسو آمده استهرجَعدش: هرچین و شکنشنافه ی چین: کیسه ای معطّروگرانبها که در زیر شکم بعضی ازآهوان نرِسرزمین ختن یاچین قراردارد وبه نافه معروف است.بوئیش زخوش خویی : بویی ازخوش اخلاقیمعنی بیت: آن گیسوان معطّرکه عطر وبوی هریک ازچین وشکنش به صدنافه ی چینی ارجحیّت وبرتری دارد خیلی بهترمی بود اگردرکنارخوشبویی ،بویی ازخوش خویی ومکارم اخلاقی نیزبرده بود.درآن زمین که نسیمی وزد زطرّه ی دوستچه جای دم زدن ازنافه های تاتاریستهر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمدبلبل به نواسازی حافظ به غزل گوییدستان: آهنگ و نوا،نغمه و سرود، گوشه ای در موسیقی، حیله و نیرنگ"گلشن" کنایه ازبارگاه پادشاه، باتوجّه به نحوه ی ابرازلطف ورعایت ادب واحترام وبیان ارادت عاشقانه، بی تردیدپادشاه دراین غزل نیز کسی نیست جزشاه شجاع خوش سیما وشیرین سخن.نواسازی : آهنگ وترنّم، دستان، دستگاه، سرود، ملودی، نغمه هرمرغی با حیلتی ومنظورخاصّی به گلستان شاه (بارگاه شاه شجاع) راه پیدامی کند وترانه وسرود خودرا می خواند بلبل آهنگ وملودی خاص خود رامی نوازد وحافظ غزلخوانی می کند.نه من برآن گل عارض غزل سرایم وبسکه عندلیب توازهرطرف هزارانند
user_image
جلال عطارراده
۱۳۹۷/۱۲/۰۹ - ۰۱:۲۳:۲۶
هوالعزیز در این غزل له خوبی به داشته های هر خواننده شعر اشاره کردخ که از فرصت و نعمت های خدا دادی استفاده کن و از خود اثری ماندگار و مفید بجای بگذار
user_image
عبدالله جهانسری
۱۳۹۸/۰۳/۰۴ - ۰۶:۲۷:۱۶
حضرت استاد لطفی این شعر را در آلبوم خموشانه به نحو فوق العاده ای اجرا نمودند...روحشان شاد
user_image
یاسان
۱۳۹۸/۰۳/۱۸ - ۱۱:۵۱:۵۴
جناب س.مطبق درخواستتان لازم است بگویم یکی از معانی که همواره برای دستان برشمرده اند مخفف داستان است کافی است تنها به لغتنامه دهخدا نگاهی بیاندازید:دستان . [ دَ ] (اِ) مخفف داستان . (از ناظم الاطباء). حکایت و افسانه . (برهان ) (از غیاث ). حکایت و اخبار. (جهانگیری ). تاریخ و افسانه و قصه و حکایت . (ناظم الاطباء). مثل و داستان . حکایت . قصه . (یادداشت مرحوم دهخدا)اما در بیتی که مورد اختلاف بود به باور من حافظ میان حیله و نیرنگ از سویی و نغمه و پرده از سوی دیگر ایهام نظر دارد و داستان دورترین و کم تناسب ترین معنایی است که میتوان در این بیت برای دستان به گمان گرفت.
user_image
محمد بهمنی
۱۳۹۸/۰۹/۰۸ - ۱۵:۳۳:۴۴
درود بر شمادر روزگار که بیشترین مردم سر بر جیب فرو برده و به روزمرگی افتاده اند.خدا را سپاس که فرهیختگانی چون شما از مرزهای ادب و فرهنگ ایران زمین پاسداری می کنید.پاینده باشید و شادکام.
user_image
افسانه
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ - ۰۸:۵۴:۴۳
سلام برهمگی بسیارممنونم درایام قرنطینه باحافظ خوانی روزهای خوبی روگذروندم واقعا ازاین سایت متشکرم که قدمی درجهت فهم عالی مبانی ادبیات ارزشمند کشورمان برداشته واساتید گرانقدر به ویژه استادمحترم رضا ایام به کام
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۷/۰۳ - ۱۵:۲۳:۴۹
این غزل در گلهای رنگارنگ 440 نیز با صدای حسین قوامی و اهنگی از مهدی خالدی در همایون اجرا شده است.
user_image
سید حسین محمدی روشن
۱۳۹۹/۱۱/۱۷ - ۲۳:۲۴:۴۸
در بیت آخر دستان معنی اهنگ و نغمه میدهد
user_image
سجاد
۱۳۹۹/۱۲/۲۳ - ۰۳:۵۱:۰۴
علی حصوری در کتابش به اندازه ی کافی دلیل بر رد عارف بودن حافظ آورده ، اگرچه در برنامه ی پرگار هم نتونستن خدشه ای به دلایلش وارد کنند ، ولی باز در حالت معتدلتر بصورت قاطع میشه گفت : حافظ عارف به معنای رایج نبوده قطعا و قطعا بسیاری اشعارش کاملا زمینی ست . زبان عرفانی در مقابل اون همه شاهد و دلیل نمیتونه ثابت کنه که حافظ عارف بوده. حصوری به همه شبهه ها جواب داده ، از اشعار خود حافظ و قرائن تاربخی ، محکمات و متشابهات هم مغلطه ی زبانیه و در این جا مصادره به مطلوب چون از استدلال و تعریف درون‌اسلامی ، برا اثبات عارف ِِ اسلامی بودن حافظ استفاده میشه ، حصوری گفته حافظ مذهبی بود چون نمیتونست نباشه . تا دویست سال بعد حافظ کسی نگفته عارف بوده
user_image
مهدی
۱۴۰۰/۰۲/۰۴ - ۱۴:۱۹:۳۰
ممنون از همه عزیزان چو گل که برخی از حاشیه نویسی ها دریایی از آموزهای گوهرمند داشتنداز گنجور نیز ممنون بابت این امکاناز آقای فرح اندوز با این صوت کبریاییبسیار اوقات خوشی بود با حافظ گرم و جام جمی در این دوران کرونایی
user_image
حسین یوسف زاده
۱۴۰۱/۰۵/۰۹ - ۱۱:۱۳:۴۱
شمع نکورویی تشبیه است و  نکورویی اسمی و حاصل مصدر است باید در هنگام خواندن در هر دو موردبه صورت مصدری خوانده شود نه نکره ... ضمنا شعر حالت تصدیر دارد .
user_image
در سکوت
۱۴۰۱/۱۰/۲۵ - ۱۷:۴۳:۵۳
این غزل را "در سکوت" بشنوید: پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
مریم موسوی
۱۴۰۲/۰۶/۲۴ - ۰۲:۱۳:۳۰
من هم دوست داشتم برداشتم رو از این غزل بیان کنم. بنظرم این شعر در فضایی گفته شده که شاه معاصر در بدخلقی و شاید نگرانی و التهاب به سر میبرده...حافظ با این توصیه از بلبل شروع میکنه که به شاه (همون گل) میگه گل افشان کن...از دهر چه میجویی....مسند به گلستان بر....آهنگ گلستان کن....بعد هم با اشاره به اینکه اینهمه غصه خوردن برای چی هست وقتی نمیدونی فرزندت (غنچه گل) فردا حکومتت رو چطور یا چکار خواهد کرد....برای چی این همه خودت رو درگیر میکنی و حرص میخوری؟ امروز که قدرت دست خودت هست....کارهای نیکو کن تا برات گنجی باشه...یه اثر نیکو بذار ... اونوقت هم با توصیفی از شاه و طره گیسوی اون....دعوتش به خوش خویی کرده.  آخر هم اشاره میکنه که من اینجام تا این ها رو با غزل برای شاه بگم.
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۸/۲۶ - ۰۳:۴۸:۵۹
تلفظ خِرامان با (کسره خ) درست است (لغت نامه دهخدا)