
حافظ
غزل شمارهٔ ۶۷
۱
یا رب این شمع دلافروز ز کاشانهٔ کیست؟
جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟
۲
حالیا خانهبراندازِ دل و دین من است
تا در آغوشِ که میخسبد و همخانهٔ کیست؟
۳
بادهٔ لعل لبش کز لبِ من دور مباد
راحِ روحِ که و پیماندهِ پیمانهٔ کیست؟
۴
دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادتپرتو
باز پرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟
۵
میدهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد
که دلِ نازکِ او مایلِ افسانهٔ کیست!
۶
یا رب آن شاهوَشِ ماهرخِ زهرهجبین
دُرِّ یکتایِ که و گوهر یکدانهٔ کیست؟
۷
گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی تو
زیرِ لب خندهزنان گفت که دیوانهٔ کیست؟
تصاویر و صوت
















نظرات
دوستدار
حمید اسکندری
جاوید مدرس اول رافض
حامی
Mohsen Irani
کسرا
Mohsen
نادر..
نادر..
رضا
پاسخ داد: دل توشیدا وشیفته ی چه کسی هست که اینچنین نالانی؟! رنج واندوهِ حافظ علاوه بر محروم بودن ازوصال ِ این زُهره جبین،ازاینکه او ازدلدادگی ِ حافظ بی خبراست صدچندان شده است!زدستِ جور توگفتم زشهرخواهم رفتبه خنده گفت حافظ برو که پای توبست!
محدثه
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
پاسخِ پرسش ها مهم تر است یا قصد و غرض پرسشِ راوی و پرسشگری او ؟✓ آیا راوی بدون قضاوت ، پرسش هایِ خود را طرح کرده است ؟ آیا مصراع اول در حُکمِ قضاوت و پایانی تکراری برای مصراع دوم نیست ؟ ✓ آیا راوی با مطرح کردن سرنوشت و عاقبتِ خود در مصراع اول ، می خواهد دیگری را به هول و هراس بیفکند و سوء عاقبتِ همخانه شدن با معشوق را برای او پیش بینی کند ؟ ✓ آیا راوی می خواهد بگوید از معشوقِ من بعید است که با کسی «هم آغوش» و «همخانه» شود و از او جز خانه براندازی انتظار نداشته باشید ؟✓ آیا با توجه به مصراع اول ، هدف راوی از طرح پرسش در مصراع دوم ، تمسخرِ «دیگری» است که به هم آغوشی و هم خانه شدن با معشوق دلبسته است ؟ ✓ آیا با توجه به مصراع اول ، هدف راوی از طرح پرسش در مصراع دوم ، یادآوری به «دیگری» است که به سرنوشتِ او دچار نشود ؟ـــــــــــــــــ✓ آیا مصراع دوم بیانگر حسرت های راوی برای هم آغوش شدن و هم خانه شدن با معشوق است ؟✓ چرا با این که رابطه ی راوی با معشوق پایانی تلخ دارد ولی باز برای راوی مهم است که معشوق سراغ چه کسی خواهد رفت ؟ آیا راوی در پیِ مقایسه ی خود با «دیگری» است ؟ــــــــــ✓ هم خانه شدن معشوق با دیگری که شاخصِ اراده ی وی است این فرضیه را کم سو می کند که در آغوش خسبیدن بتواند نشانگر کم سن و سال بودن معشوق باشد .▣ احمد آذرکمان . حسن آباد فشافویه . نوزده اسفند نود و هفت
دکتر صحافیان
ایرج خواجه ای
برگ بی برگی
رضا تبار
لیلی صالحی