
حافظ
غزل شمارهٔ ۹۲
۱
میرِ من خوَش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خِرامان شو که پیشِ قدِ رعنا میرمت
۲
گفته بودی کی بمیری پیشِ من، تعجیل چیست؟
خوش تقاضا میکنی پیشِ تقاضا میرمت
۳
عاشق و مخمور و مهجورم بتِ ساقی کجاست؟
گو که بِخرامَد که پیشِ سرو بالا میرمت
۴
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودایِ او
گو نگاهی کن که پیشِ چشمِ شهلا میرمت
۵
گفتهای لعلِ لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گَه پیش مداوا میرمت
۶
خوش خِرامان میروی چشمِ بد از رویِ تو دور
دارم اندر سر خیالِ آن که در پا میرمت
۷
گرچه جایِ حافظ اندر خلوتِ وصلِ تو نیست
ای همه جایِ تو خوَش، پیشِ همه جا میرمت
تصاویر و صوت






نظرات
علی اکبر کیوانفر
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
کمال
میلادی رومی
مهرزاد
رضا
تماشاگه راز
محسن
میثم
بلوط
دکتر صحافیان
سمیه شکری
سمیه شکری
در سکوت
برگ بی برگی
امیر-مهر-۱۴۰۰
سجاد رنجبر