حافظ

حافظ

قطعه شمارهٔ ۱۴

۱

دل مَنِه بر دُنیی و اسبابِ او

زآن‌که از وی، کَس وفاداری ندید

۲

کَس عسل بی‌نیش از این دُکّان نخورد

کَس رُطَب بی‌خار از این بُستان نچید

۳

هرکه ایّامی چراغی برفروخت

چون تمام افروخت، بادش دَردَمید

۴

بی‌تکلّف هرکه دل بر وِی نهاد

چون بِدیدی، خَصمِ خود می‌پَروَرید

۵

شاهِ غازی، خسروِ گیتی‌سِتان

آن‌که از شمشیرِ او خون می‌چکید

۶

گَه به یک حمله، سپاهی می‌شکست

گَه به هویی، قلبه‌گاهی می‌دَرید

۷

از نَهیبَش، پنجه می‌افکند شیر

در بیابان، نامِ او چون می‌شنید

۸

سَروَران را بی‌سبب می‌کرد حَبس

گَردَنان را بی‌خطر سَر می‌بُرید

۹

عاقبت، شیراز و تبریز و عراق

چون مسخّر کرد، وقتش دَررسید

۱۰

آن‌که روشن بُد جهان‌بینش بِدو

مِیل در چَشم جهان‌بینَش کشید

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 496
دیوان حافظ به خط سلطانعلی مشهدی با تصاویر حاشیهٔ افزوده در دورهٔ گورکانی هند » تصویر 220
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 254
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 272
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 366
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 327
دیوان حافظ (براساس نسخه خلخالی «مورخ ۸۲۷ ق» با مقابله نسخه بادلیان «۸۴۳ ق» و پنجاب «۸۹۴ ق») به تصحیح بهاءالدین خرمشاهی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵۶۲
دیوان کهنه حافظ (از روی نسخه خطی نزدیک به زمان شاعر) به کوشش ایرج افشار - مولانا خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۴۵۹
دیوان خواجه حافظ شیرازی (با تصحیح و سه مقدمه و حواشی و تکمله و کشف الابیات) به کوشش سید ابوالقاسم انجوی شیرازی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۴۵۶
دیوان حافظ بر اساس سه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای ۸۱۳ و ۸۲۲ و ۸۲۵ هجری قمری به تصحیح اکبر بهروز و رشید عیوضی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵۹۶
دیوان مولانا شمس الدین محمد حافظ شیرازی به اهتمام دکتر یحیی قریب - حافظ شیرازی - تصویر ۴۹۸
خاطر مجموع (جامع دیوان جامع حافظ بر اساس بیست و یک متن معتبر چاپی) تدوین و توضیح شفیع شجاعی ادیب - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۱۱۳۳
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی به کوشش سید علی محمد رفیعی - خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۶۷۸
محسن لیله‌کوهی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
سیاوش
۱۳۹۳/۱۱/۱۵ - ۱۰:۳۵:۴۶
خواجه این قطعه را درباره واقعه کور شدن امیر مبارز الدین به دست پسرش شاه شجاع نوشته است
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۱۲/۱۷ - ۱۰:۰۲:۰۴
آنجا که حافظ ویژگی های چنان شاهی را بر می شمارد شاه شجاع را وصف میکند یا امیر مبارزالدین را؟در بیت آخر ضمایر آنکه، او در بدو و ش به کدامیک ( پدر و پسر ) برمی گردد؟
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۱۷ - ۱۲:۵۲:۴۴
روفیا جان درودتمام قطعه به جز بیت آخر در باره ی شیخ مبارزالدین محمد بن مظفر{ امیر مبارزالدین } است که چه خونریزی ها کرد و ظلمها بیت آنتهایی بهایی ست که می پردازد ، به دست پسرش شاه شجاع کور میشود{چشمهایش را میل می کشند} و پس از مدتی می میرد ، طریقه ی میل کشیدن هم بدین صورت بوده که میله ی آهنی را در کوره آتش سرخ می کردند و به چشم محکوم نزدیک میکردند تا کاسه ی چشم از حرارت پخته شود. ببخشید از سنگدلی صحبت شدشاد زی پایدار
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۱۲/۱۸ - ۰۸:۱۰:۳۶
سپاسگزارم سمانه جانیعنی در بیت آخر میفرماید :آن کسی که نور دیده جهان بین امیر مبارزالدین بود ( شاه شجاع ) همو میل در چشمانش کشید؟
user_image
سمانه ، م
۱۳۹۴/۱۲/۱۸ - ۰۸:۱۸:۱۹
روفیای عزیزم درست میگویید ، همین طور استقلم من چون کلک گهر بار شما دُر افشان نیست شاد باشید بر دوام
user_image
بابک چندم
۱۳۹۴/۱۲/۱۸ - ۰۹:۴۴:۵۵
روفیا بانو،آنکه روشن بد جهان بینش بدو... نور چشمی و یا فرزند که همانطور که جناب سیاوش و سمانه خانوم آوردند شاه شجاع می باشد.آدم را یاد این سروده می اندازد:عاقبت گرگ زاده گرگ شودگرچه با آدمی بزرگ شود...ولی از شما چه پنهان که در مستندی که سالها پیشتر دیدم ، پژوهشگری در قزاقستان بر روی گله ای از گرگها تحقیق می کرد و پس از چندی تمامی گرگان وی رابه عنوان عضوی از خانواده پذیرفته و کلی با او حشر و نشر داشتند... شاید اینرا باید برای کفتار می سرودند که خبری از تحقیق روی کفتاران ندارم، شاید آنان نیز آنچنان که آورده اند نباشند و این خوی و خصلت فقط از آنِ به ظاهر آدمیان باشد...البته بنده با تکنیک و ظرافت میل کشیدن آشنایی نداشته و گمانم بر آن بود که میل را فقط داغ کرده و بر چشمان بی نوایی می کشیدند.گویا سفیر انگلیس در دربار فتحلی شاه در خاطرات خود آورده که فرزندان برومند و خوش چهره لطفعلی خان را دیده که به غلامی گمارده و چشمانشان از حدقه بیرون آورده شده بود، پس از چندی نیز گویا آنان را خبه (خفه) کردند...شاهان صفوی نیز از قرار (اگر برایشان نساخته باشند) آدمخوارانی داشتند که دشمنان ایشان را زنده زنده میخوردند...واویلا! که در این مهد تمدن و قلب تپنده جهان چه خبرها که نبوده.….گویا حضرتش در همین باب سروده:شکوه تاج سلطانی که بیم جان درو درج استکلاهی دلکش است اما به درد (ترک) سر نمی ارزد...نکته ای هم پیرامون عراق که می باید عراق عجم باشد، چراکه در خاطره ندارم این پدر عراق عرب را مسخر کرده و جلایریان راشکسته باشد...البته حافظه بنده است و حسابی بر آن نتوان بست...و ای آوخ که شش بار کلیک کردم و این درج نشد، گویا پست الکترونیکی اجباری شده...خیر است انشا...
user_image
علی
۱۳۹۸/۱۰/۲۷ - ۱۷:۴۱:۱۹
سر می برید:تنها در این اثر بکار رفته استگردنان را بی‌خطر سر می‌برید
user_image
احمدرضا نظری چروده
۱۴۰۳/۰۴/۱۶ - ۰۷:۰۰:۵۶
دربیت هرکه ایامی چراغی برفروخت چون تمام افروخت بادش در دمید صحیح بیت براساس نسخه قزوینی وغنی به این صورت است هر  به ایامی چراغی برفروخت چون تمام افروخت بادش در دمید که ضمیر مبهم "هر" به جای فاعل نشسته است