
حافظ
قطعه شمارهٔ ۳۲
۱
خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا
ای جلال تو به انواع هنر ارزانی
۲
همه آفاق گرفت و همه اطراف گشاد
صیت مسعودی و آوازهٔ شه سلطانی
۳
گفته باشد مگرت ملهم غیب احوالم
این که شد روز سفیدم چو شب ظلمانی
۴
در سه سال آنچه بیندوختم از شاه و وزیر
همه بربود به یک دم فلک چوگانی
۵
دوش در خواب چنان دید خیالم که سحر
گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی
۶
بسته بر آخور او استر من جو میخورد
تیزه افشاند به من گفت مرا میدانی
۷
هیچ تعبیر نمیدانمش این خواب که چیست
تو بفرمای که در فهم نداری ثانی
تصاویر و صوت








نظرات
دکتر ف. ق
ابراهیم وژدان
رضا س