حافظ

حافظ

قطعه شمارهٔ ۷

۱

به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق

به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد

۲

نخست پادشهی همچو او ولایت‌بخش

که جان خویش بپرورد و دادِ عیش بداد

۳

دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین

که قاضی‌ای بِه از او آسمان ندارد یاد

۴

دگر بقیهٔ ابدال شیخ امین الدین

که یمن همت او کارهای بسته گشاد

۵

دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف

بنای کار مواقف به نام شاه نهاد

۶

دگر کریم چو حاجی قوام دریادل

که نام نیک ببرد از جهان به بخشش و داد

۷

نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند

خدای عز و جل جمله را بیامرزاد

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 493
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 258
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 274
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 366
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 331
محسن لیله‌کوهی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
امین
۱۳۸۸/۱۱/۲۰ - ۰۰:۰۵:۴۵
در مصرع اول بیت آخر بنگذاشتند چه معنی دارد؟ البته من نسخه اصلی آن را در اختیار ندارم ولی به نظر بگذاشتند درست باشد.
پاسخ: در حاشیهٔ نسخهٔ قزوینی ذیل این بیت آمده:«بنگذاشتند» به تقدیم باء موحده بر نون نفی، رجوع شود برای شواهد این استعمال یعنی اذخال باء زائده بر افعال منفیه به حواشی آخر کتاب.حاشیهٔ مورد اشاره را در آخر کتاب پیدا نکردم ولی همین گویای آن است که این نوع کاربرد افعال منفی صحیح است و رواج داشته.
user_image
عیسی
۱۳۹۰/۰۹/۲۹ - ۱۵:۲۹:۳۹
این فعل، منفی بوده و "بنگذاشتند"، "برجای نگذاشتند" را معنی می دهد. یا علی مدد.
user_image
جلیل Jalilomidi@yahoo.com
۱۳۹۳/۱۲/۲۰ - ۱۵:۳۰:۴۵
آمدن باء زائد برسر افعال ماضی خواه مثبت و خواه منفی در نظم و نثر فارسی شایع بوده است چنانکه حضرت مولانا فرموده است گر عمر نامی تو اندر شهر کاشکس به صد دانگت بنفروشد لواش نیز چنانکه حکیم سنایی فرموده استعلم کز تو ترا بنستاندجهل از آن علم به بود صد بار
user_image
علی مراقب
۱۳۹۷/۰۵/۲۰ - ۱۷:۲۱:۰۹
باء آمده بر ابتدای فعل نگذاشتند را اصطلاحا باء تاکید و زینت می نامند. برفت، برسید و...مسلما در شعر عروضی شاعر ناگزیر از کاربرد برخی حروف یا کلمات است تا مشکل وزن را برطرف سازد. الله اعلم بالصواب
user_image
سعید
۱۴۰۱/۰۵/۰۵ - ۱۷:۰۰:۵۲
در بیت سوم خواجه حافظ از قاضی مجدالدین اسماعیل بن رکن الدین یحیی نام برده که قاضی مشهور شیراز در عصر حافظ بوده است پدر قاضی مجدالدین یعنی قاضی رکن‌الدین نیز قاضی بزرگ شیراز در عصر سعدی بوده و از قضا  ممدوح سعدی نیز بوده است و هنگامی که سعدی وفات یافته این قاضی مجدالدین حدود سی سال سن داشته پس زمان حیات سعدی را به خوبی درک کرده است و چه بسا به واسطه احترامی که پدرش نزد سعدی داشته ، با شیخ اجل مصاحبت و حشر و نشر نیز داشته است خود او نیز ممدوح حافظ بوده و حافظ برای او احترام فراوان قائل بوده چرا که در چند جای دیگر نیز او را مدح کرده است پس با این حساب قاضی مجدالدین را باید یکی از خوشبخت ترین مردان روزگار دانست چرا که هم سعدی را دیده و هم حافظ را و چون با حافظ رابطه خوبی داشته احتمالا درباره سعدی به حافظ چیزها گفته است... الله اعلم