
حافظ
شمارهٔ ۱۱
۱
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
۲
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
۳
زآتش وادی ایمن نه منم خُرّم و بس
موسی آنجا به امید قبسی میآید
۴
هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
۵
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآید
۶
جرعهای دِه که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
۷
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی میآید
۸
خبر بلبل این باغ بپرسید که من
نالهای میشنوم کز قفسی میآید
۹
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی میآید
تصاویر و صوت










نظرات
حمیدرضا
محمد فخارزاده
کیان مهرارا
سید احسان
سید حمید
شهریار۷۰
روزبهان
روزبهان
جاوید مدرس اول رافض
ناصح
نعیمه
طوفان
سید مهدی موسوی
عرفان
روح القدس
پویا
ساسان آذرمنش
غلامحسین مرادی
رامین.ک
رامین.ک
۸
۸
اسد احمد
علی
شکوفه
مسعود حاتمی
حمیدرضا
اردلان
S ali A
احسان
ابوتراب. عبودی
Mojtaba Heydari