حافظ

حافظ

شمارهٔ ۱۴

۱

جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس

بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس

۲

ز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست

جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس

۳

خواهی که روشنت شود احوال سوز ما

از ذره پرس قصه ز باد هوا مپرس

۴

من ذوق سوز عشق تو دانم نه مدعی

از شمع پرس قصه ز باد صبا مپرس

۵

هیچ آگهی ز عالم درویشیش نبود

آن کس که با تو گفت که درویش را مپرس

۶

از دلق‌پوش صومعه نقد طلب مجوی

یعنی ز مفلسان سخن کیمیا مپرس

۷

در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست

ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس

۸

ما قصهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم

از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس

۹

حافظ رسید موسم گل معرفت مگوی

دریاب نقد وقت و ز چون و چرا مپرس

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به خط سلطانعلی مشهدی با تصاویر حاشیهٔ افزوده در دورهٔ گورکانی هند » تصویر 122
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 137
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 148
کتاب خواجه حافظ شیرازی به خط محمد ساوجی مورخ ۱۲۸۰ هجری قمری » تصویر 226
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 200
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در مورخ ۱۹ رجب ۱۲۰۲ هجری قمری در هند » تصویر 225
خاطر مجموع (جامع دیوان جامع حافظ بر اساس بیست و یک متن معتبر چاپی) تدوین و توضیح شفیع شجاعی ادیب - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۶۲۰
دیوان حافظ به توضیح و تصحیح پرویز ناتل خانلری - ج ۱ (غزلیات) - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵۴۶
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (براساس نسخه مورخ ۸۲۴ هجری) به کوشش سید محمدرضا جلالی نائینی و نذیر احمد - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۳۰۸
محمدرضا مومن نژاد :
فریبا علومی یزدی :
محسن لیله‌کوهی :
محمدرضا ضیاء :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۸/۰۲/۱۱ - ۰۰:۱۷:۰۴
متن این غزل از اینجا نقل شده:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
ملیحه رجایی
۱۳۸۹/۰۸/۱۳ - ۰۸:۵۸:۱۲
که ( ضمیر مبهم = چه کسی ) جانا ( ای محبوب = منادا ) خلق کریم( اخلاق بخشندگی) روشنت شود ( برای تو واضح شود) موسم ( زمان ) معنی ابیات :1: جانا چه کسی به تو گفت که از ما احوالی مپرس ؟ عجبا که تو را از راه بدر کرده که حال و احوال هیچ آشنا را نپرسی به تو گفتم این طور رفتار مکن2: از آنجا که لطف شما شامل همه می باشد پس خلق بخشندگی شما اقتضا می کند جرم و گناهی که از ما صادر نشده عفو کنی و از ما چرا مپرسی 6:از دلق پوش صومعه انتظار عشق جانان داشتن مانند این است که از ورشکستگان درباره اکسیر چیزی سوال کنی چون آنان اهل ریا هستند و از محبت جانان خیلی فاصله دارند 7: در دفتر پزشک عقل باب عشق وجود ندارد پس با عقل درمان عشق میسر نمی باشد پس ای دل با درد و رنج عشق عادت کن و ازداروی آن مپرس
user_image
میثم آیتی (شاعر)
۱۳۹۱/۰۸/۰۲ - ۰۲:۱۹:۴۳
متن کامل این غزل چنین است:جانا! تو را که گفت که احوال ما مپرس؟حال شکستگان کمند بلا مپرس؟یاران شهر خویش و غلامان خود مجویبیگانه گرد و قصه هیچ آشنا مپرس؟نقش حقوق خدمت و اخلاص بندگیاز لوح سینه پاک کن و نام ما مپرس؟هیچ آگهی ز عالم درویشیش نبودآن کس که با تو گفت که درویش را مپرس!زآن جا که لطف شامل و خلق کریم توستجرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس!ما قصه سکندر و دارا نخوانده ایماز ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس!من ذوق سوز عشق تو دانم، نه مدعیاز شمع پرس قصه، ز باد صبا مپرس!خواهی که روشنت شود احوال سر عشقاز ذره پرس حال، ز باد هوا مپرس!در دفتر طبیب خرد باب عشق نیستای دل! به درد خود کن و نام دوا مپرس!از دلق پوش صومعه نقد طلب مجوییعنی ز مفلسان صفت کیمیا مپرس!حافظ! رسید موسم گل، معرفت مگویدریاب نقد وقت ز چون و چرا مپرس!منبع: پیوند به وبگاه بیرونی/
user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۱۱/۱۶ - ۰۲:۵۹:۳۹
باد هوارو از کجاتون درآوردید!
user_image
behzad
۱۳۹۴/۰۳/۰۲ - ۱۲:۱۵:۱۱
دوستان به نظر میرسه باد صبا درست و بهتر از باد هوا باشه چون از نظر معنی بعضی از شعرا باد صبا را دروغگو میدانند و غیر قابل قابل اعتمادهمچون خاقانی که میگه،باد صبا دروغ زن است و تو راست گوی آنجا برغم باد صبا می‌فرستمت،،
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۰۳/۱۴ - ۱۴:۰۷:۲۵
از دلق پوش صومعه نقد طلب مجوینقد طلب یعنی تنها نقدینگی که آدمی در بازار عشق و معرفت میتواند داشته باشد و حقیقتا چون کیمیا مس وجود انسان را به زر بدل می کند .دلق پوش صومعه یعنی کسی که لباس ویژه ای به تن می کند تا مریدانی بیابد یا تایید خلق را جلب کند . هنوز نقد طلب را نیافته تا از این نیازهای ابتدایی خلاص شود
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۰۳/۱۴ - ۱۴:۱۲:۰۸
هر که را جامه ز عشقی چاک شداو ز حرص و عیب کلی پاک شدحتی عشق های زمینی هم اگر حقیقی باشند از این کارکرد بی بهره نیستند و یک استغنای درونی نسبت به خواسته های ابتدایی به ارمغان می آورند .
user_image
اسماء جوان
۱۳۹۹/۰۱/۱۷ - ۰۲:۱۳:۴۶
ما را وقوف نیست که باد هوا کجاستاز ناشناس پرس تو از آشنا مپرس .
user_image
Amirabbas
۱۳۹۹/۰۳/۰۸ - ۰۲:۳۵:۲۱
سلام، چرا در بیت های سوم و چهارم ، مصرع های دوم تکراریست؟ به نظرم اشتباهی رخ داده،از شمع پرس قصه...
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۹/۰۶/۱۳ - ۰۱:۳۷:۵۴
در مقالهٔ «در حاشیهٔ دیوان حافظ خرمشاهی و جاوید» به قلم «رضا ضیاء» منتشره در مجلهٔ «آیینهٔ پژوهش سال 28م شمارهٔ 3م، مرداد و شهریور 96» قابل دریافت از این نشانی صفحهٔ 89 بخش «عدم ذکر غزلهایی که در نسخ شش‌گانهٔ مشورتی هست و در قزوینی نیست» این غزل از غزلیات مسلم حافظ دانسته شده.
user_image
گدای درب خانه ی حافظ
۱۴۰۰/۰۳/۲۰ - ۱۷:۰۲:۲۹
مشخص است که این اشعار منتسبی در دوره ی جوانیِ حضرت حافظ سروده شده اند