حافظ

حافظ

شمارهٔ ۲۲

۱

گر زلف پریشانت در دست صبا افتد

هر جا که دلی باشد در دام بلا افتد

۲

ما کشتی صبر خود در بحر غم افکندیم

تا آخر از این طوفان هر تخته کجا افتد

۳

هر کس به تمنائی فال از رخ او گیرد

بر تخته فیروزی تا قرعه کرا افتد

۴

گر زلف سیاهت را من مشک ختا گفتم

در تاب مشو جانا در گفته خطا افتد

۵

آخر چه زیان افتد سلطان ممالک را

کو را نظری روزی بر حال گدا افتد

۶

آن باده که دلها را از غم دهد آزادی

پر خون جگر گردد چون دور به ما افتد

۷

احوال دل حافظ از دست غم هجران

چون عاشق سرگردان کز دوست جدا افتد

تصاویر و صوت

محمدرضا مومن نژاد :
محسن لیله‌کوهی :

نظرات

user_image
Hamed Salehi
۱۳۹۶/۰۹/۱۲ - ۰۶:۳۵:۰۷
ما کشتی صبر ( خویش ) در بحر غمت افگندیم تا آخر از این طوفان هر تخته کجا افتد
user_image
Hamed Salehi
۱۳۹۶/۰۹/۱۲ - ۰۶:۴۳:۱۶
آخر چه زیان افتد سلطان ممالک را کور ها نظری روزی بر حال گدا افتد بجای خود خویش و بجای افکندیم افگندیم و کو را کور ها حامد صالحی از دیار مولانا بلخ
user_image
حمید
۱۳۹۷/۰۴/۰۲ - ۰۴:۲۷:۰۰
این شعر زیبا را سلطان آواز احمد ظاهر فقید خوانده است
user_image
رهی رهگذر
۱۳۹۷/۰۶/۳۱ - ۲۳:۰۴:۱۵
Hamed Salehi آقای صالحی، این غزل طوریکه در متن اصلی تحریر شده درست میباشد. "خویش" خارج از وزن است و "افکندیم" و "افگندیم" مترادف اند. "کورها ..."بیت را بی مفهوم میسازد. درود
user_image
فیض بارش
۱۳۹۷/۱۰/۲۸ - ۲۲:۳۹:۱۱
جناب صالحی،"کور ها" اصلن شعر را بی مفهوم و شاعر رند را زیر سوال می برد، واژه "کو را" خیلی خوب معنی شعر را افاده میکند و جناب رهی دهگذر خیلی خوب را تان تشریح کرده
user_image
بهزاد
۱۳۹۷/۱۲/۰۵ - ۱۲:۰۳:۴۶
پرخون جگر گردد چون دُر بما افتد درست می باشد
user_image
صائب خراسانی
۱۳۹۹/۰۱/۲۲ - ۱۷:۴۶:۲۴
زیبایی این شعر را واقعاً اگر میخواهید درک کنید در یوتوب ( احمد ظاهر - گر زلف پریشانت ) بنویسید. و با آواز سلطان صدا یک بار گوش دهید.تشکر
user_image
اسد احسان
۱۳۹۹/۰۹/۰۲ - ۰۷:۳۸:۵۷
هر کس به تمنائی فال از رخ او گیرندتا بر تخته فیروزی قرعه کرا افتداینجا شما نوشتید بر تخته فیمروزی لطفاً ان را اصلاح کنید.تشکر
user_image
علی۶۱۲
۱۳۹۹/۱۲/۲۰ - ۱۹:۴۳:۵۲
درود بر همگی.نمیدونم منظور آقای صالحی عزیز از نوشتن این مطلب چی بوده!واژه ی «خویش» با واژه ی «خود» از لحاظ وزن امکان جایگزینی ندارند.اصلا نیازی به تخصص ندارد و فقط با خواندن بیت مشخص می شود که واژه ی «خود» مناسب است و واژه ی «خویش» وزن شعر را به هم می ریزد.و اما در مورد مصرع دوم که میفرمایید «کور ها» نوشته شود به چه دلیل؟چه مفهومی می دهد این واژه؟«کو را» یعنی «که او را» ، «کور ها» یعنی چه؟چرا باید «کور ها» نوشته شود؟با جایگزین کردن واژه ی مورد نظر شما بیت چه معنا و مفهومی پیدا می کند؟شما که از دیار مولانا بلخ هستید دیگه چرا؟!!!!
user_image
علی۶۱۲
۱۳۹۹/۱۲/۲۰ - ۱۹:۵۴:۱۱
آقا بهزاد «دُر» به چه معناست؟منظور شما دُر به معنای سنگ قیمتی است یا منظورتان همان دور است که شما دُر مینویسید؟- باده ای که باعث شادی و از بین رفتن غم از دل ها می شود وقتی دور (به معنای نوبت) به ما برسد پر خون جگر گردد . . . که مفهوم کاملا مشخص است.حال منظور شما از دُر چیست نمیدانم.درود و سپاس.
user_image
ماهان
۱۴۰۰/۰۲/۱۵ - ۱۰:۴۲:۵۰
با سلام. این شعر رو داریوش رفیعی به صورت آواز و تصنیف خوانده است. این اثر از داریوش رفیعی بسیار کمیاب میباشد.