
حافظ
شمارهٔ ۴
۱
غمش تا در دلم مَأوا گرفته است
سرم چون زلف او سودا گرفته است
۲
لب چون آتشش آب حیات است
از آن آب آتشی در ما گرفته است
۳
هُمای همتم عمری است کز جان
هوای آن قد و بالا گرفته است
۴
شدم عاشق به بالای بلندش
که کار عاشقان بالا گرفته است
۵
چو ما در سایهٔ الطاف اوییم
چرا او سایه از ما وا گرفته است؟
۶
نسیم صبح، عنبر بوست امروز
مگر یارم ره صحرا گرفته است؟
۷
ز دریای دو چشمم گوهر اشک
جهان در لؤلؤ لالا گرفته است
۸
حدیث حافظ ای سرو سمنبوی
به وصف قد تو بالا گرفته است
تصاویر و صوت





نظرات
حمیدرضا
محیا
پاسخ: با تشکر از لطفتان، ابیات مطابق نقل سرکار اضافه شد.
خمید علیزاده
حمیدرضا
میلاد فارسیش